.آفتاب به صبح سلام میکند
پرواز پرستوها
بهار را در آسمان نقاشی میکند
ایستاده ام
در کنار پنجره باز شده بروی آسمان
خوش آمد می گویم
به روز نو
با یک فنجان چای داغ
در آنسو رنگین کمان
با پرستوهای بازیگوش
در تابلوئی از نقاش چیره دست
بال میکشند
و خنده های دو کودک
که در کوچه می دوند
به من میگویند
که در رویا نیستم
بهار از راه رسیده است
پرواز پرستوها
بهار را در آسمان نقاشی میکند
ایستاده ام
در کنار پنجره باز شده بروی آسمان
خوش آمد می گویم
به روز نو
با یک فنجان چای داغ
در آنسو رنگین کمان
با پرستوهای بازیگوش
در تابلوئی از نقاش چیره دست
بال میکشند
و خنده های دو کودک
که در کوچه می دوند
به من میگویند
که در رویا نیستم
بهار از راه رسیده است
ح.مقدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر