Recent Posts

سه‌شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۱

چند کلمه حرف دل با کلمه نویسان

مقاله‌ای در سایت کلمه چاپ شده بود عنوان مقاله این بود «سلسله مراتب خشونت و تحقیر؛ آنچه در پادگان اشرف می گذشت» اول فکر کردم که وزارت اطلاعات دسته گل جدیدی به آب داده بعد که مقاله را خواندم معلوم شد اشاره سایت کلمه به کتابی است که چند سال پیش«یودیت نورینک» این روزنامه نگار هلندی در خوش خدمتی به رژیم آخوندها نوشته بود و مصاحبه‌های نامبردگان این کتاب در گزارش سازمان امنیت هلند نیز آمده است و جلسه معرفی کتاب به یک افتضاح سیاسی تبدیل شده بود

البته حقیر قصد ندارم به هرلاطائلی که این نویسنده بروی کاغذ آورده جواب بدهم چون خود مجاهدین در قوت بیان و قدرت بنان اجل اعلاء و اکمل و افضل از من هستند واز شما چه پنهان اصلاً اعتناء و اعتبار به این نوع نوشته‌ها نمی دهند! ولی بدم نمی‌آید چند کلمه‌ای به کلمه نویسان این سایت بگویم . چون در گفتن اثری است که در نگفتن نیست ! اگر چه سایت کلمه فقط چند سالی است که فعالیت دارد ولی سابقه سیاسی این جماعت کلمه نویس به عصر طلایی استبدادی پیوند می‌خورد و هنوز بعد از سالها جوهر و ماهئیت آن‌ها اصلاً عوض نشده است

می‌گویند یکی از نوکران ظل السلطان از شغل خود استعفاء داده و ملبس به لباس درویشی شده بود این واقعه که به گوش ظل السلطان رسید گفت: به هر لباسی که باشی باز هم نوکر من هستی! حالا این شیادان مستبد دیروزی هم به هر هیبت و کسوتی که درآیند، خواه در لباس اصلاح طلب باشند و خواه در لباس سبزِ کلمه نویس باشند باز هم شیاد و مستبد هستند و ماهئیت و هویت آنان از کسی پوشیده نیست

البته هر کسی عقیده و اندیشه خود را طبق موازین دموکراسی باید آزادانه ابراز کند و درنهایت این جامعه و مردم هستند که باید به داوری بنشینند با این حال عدم تحمل عقاید مخالف و عدم تفکیک حساب انتقاد از خصومت، جزئی از فرهنگ سنتی و پشتوانه کلمه نویسان است که آن را از جٌد ِ امجدشان حضرت امام راحل به ارث بردند البته درد سایت کلمه تنها مجاهدین نییست یکی از مشکلات مهم و اساسی آن‌ها زندانی و حبس خانگی رهبرانشان میرحسین موسوی و مهدی کروبی است و متأسفانه این جماعت سبزِ کلمه نویس پر ادعا تا کنون هیچ اقدام عملی برای آزادی رهبرانشان انجام نداده‌اند !

همین هواداران مجاهدین که شما فریب خوردگان می نامید برای آزادی رهبرانشان خودسوزی می‌کردند ! البته به شما این کار را توصیه نمی‌کنم،چون هزینه دارد و درضمن شما فعال حقوق بشر هستید و نه مجاهد و مبارز! ولی لااقل در خارج از کشور برای اعتراض به حبس رهبرانتان حداقل می توانستید اعتصاب غذا کنید ! اگر شما کلمه نویسان تحمل گرسنگی را هم نداشتید وقتی میر حسین را به علت نارسایی قلبی به بیمارستان منتقل کردند لااقل می توانستید کلیسا بروید و شمع روشن کنید و برای سلامتیش دعا کنید ! آیا این هم برایتان هزینه داشت

لطف حق با تو مداراها کند       چون که از حد بگذرد رسوا کند

اصلاً کاری به رهبران محبوس شما ندارم و نمی‌خواهم قضیه را لفت و لعاب بدهم، وقتی دولت کودتایی احمدی نژاد به نمایندگی از طرف ایران به نیویورک آمد شما ها کجا بودید؟ باز همین فریب خوردگان مجاهدین بودند که آمدن جلوی سازمان ملل و یک لشگر معترض به همراه خود آورده بودند کجا بودند آقایون گنجی و کدیور فاطمه حقیقت جو، رسول نفیسی، محمود سهیمی..... و سایر مدعیان سبز؟

خب با این جماعت کلمه نویس لغزنده و لرزنده و ذلیل و علیل چگونه می‌توان حکومت را از اریکه قدرت پایین کشید ؟ سایت کلمه بمجرد شنیدن باز شدن زنجیرها از دست و پای مجاهدین و مساعد نبودن وضع موجود نالهِ کتاب نویسند هلندی را سر می‌دهد و خاطرات و گفته‌های چند تن از اعضاء بریده از سازمان که به خدمت رژیم درآمدند را بعنوان واقعیت تاریخی درج می‌کند البته خود کلمه نویسان هم می‌دانند که اگر ذره‌ای احترام به اصول خبرنگاری می‌بود نویسنده برای ظاهر امر هم که شده به آنسوی قضیه یعنی گفتگو با اعضای وفادار کنونی هم تن می‌داد و تمام منابعش را به اعضاء پیشین محدود نمی‌کرد

البته با این همه، خانم خبرنگار هلندی معتقد است که مرغ یکپا دارد و برای ادعای حرفش با ویزای حکومتی به تهران می‌رود و برای مصاحبه با زندانیان بریده از مجاهدین یک راست وارد زندان اوین می‌شود و گزارش باب طبع آخوندی را برای کتابش مهیا می‌کند ! من زبان دیپلماسی سرم نمی‌شود ولی تصور می‌کنم جای سئوال دارد که چرا رژیم به احمد شهید نماینده ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران اجازه بازدید از زندان اوین را نمی‌دهد! حتی به خود رئیس جمهور منتصب ولایت فقیه هم اجازه بازدید از زندان اوین را نداد! چرا به این خبرنگار هلندیِ ِ تافته جدا بافته اجازه ورود به زندان اوین را دادند! چه نیتی مستحسن تر ازمجاهد زدایی داشتند! و البته بی خود نیست کلمه نویسان بمناسبت یا بی مناسبت در مدح حقوق بشر در اشرف داد سخن می‌گویند و این البته در زمانی است که رونق بازار استبداد شکسته و باد به بیرق مقاومت مردم خورده است ! وامٌا سخن آخرم به کلمه نویسان این است که وقتی می گوئیم رسانه‌ها باید ناشر حقایق باشند تنها یک روی سکه است . روی دیگر سکه، آن است که تحمل حقایق مهمتر از نشر حقایق است .



.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۱

تنها جرم این مرد سالخورده اعتقاد به دیانت بهایی است !


خانم عشرت نخوائی حدود 30 سال است که در شهر کیاواری ایتالیا به همراه همسر و دو فرزندش زندگی می‌کند پدر 85 ساله او هم اقامت ایتالیا را دارد و هر از گاهی برای دیدار خانواده به ایران سفر می‌کند قرار بود پدر او در روز 2 ژوئن از ایران به ایتالیا بازگردد و حتی بلیت بازگشت هم خریده بود ولی متأسفانه حکومت ایران پدر سالخورده او را بازداشت می‌کند. تنها جرم این مرد سالخورده اعتقاد به دیانت بهایی است آقای محمد حسین نخوائی را به زندان می‌بردند و بعد از تحمل چندین ماه حبس او را محاکمه می‌کنند و به اتهام عضویت در جامعه بهایی به 3 سال حبس تعزیری محکوم می‌کنند. فرزند او خانم عشرت نخوائی می‌گوید پدرم هیچ کار خلافی انجام نداده به احتمال زیاد پدرم راجع به اعتقادش با کسی صحبت کرده و همین باعث دستگیری او شده است او 85 سال سن دارد و نمی‌تواند سه سال حبس را تحمل کند. امیدوارم نهادهای حقوق بشری با اعمال فشار بر مقامات حکومت ایران بتوانند برای آزادی او اقدام کنند


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۱

Appello della madre di Saeed Siddiqui alla comunità internazionale per salvare la vita di suo figlio dall'impiccagione che si terrà quest'oggi.


“Io sottoscritta Monire Alizadeh Norani, madre di Saeed Siddiqui spiego a voi ,brevemente, la situazione della mia dura vita affinché possa forse salvare la vita del mio innocente giovane figlio, nonché custode della mia famiglia.
Con la perdita di mio marito avvenuta nel 28.02.1999 a causa di una grave malattia incurabile:MS, ho fatto crescere mio figlio con fatica e mille problemi. Ora che l'età avanza, dopo Dio, tutta la mia speranza è Saeed , il mio figlio più grande, che dopo dieci mesi di carcere di cui due mesi passati in isolamento, torturato crudelmente, ora sta aspettando la sua esecuzione di pena. Dunque chiedo disperatamente alla comunità internazionale di impedire l'esecuzione di mio figlio “
ترجمه به انگلیسی
Greetings,

I am Monireh Alizadeh Nurani, mother of Saeed Sedighi. I am giving you a summary of my life which has been full of challenges and difficulties. I am hoping that you help me rescue the life of my son who is also the person who puts food on our table.

We lost the head of our family on 2/28/1999 due to the horrible disease of MS. As a single mother I woreked hard to raise my children and after the almighty God, I rely on my oldest son Saeed.

Saeed has spent 10 months in jail, two months of which,he has spent in solitary confinement and has been severely tortured. Now he is awaiting execution. I am begging the international community to do all they can to stop the execution of my child.

Monireh Alizadeh Nourani
Saeed Sedighi's mother

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed