Recent Posts

چهارشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۰

سر و صداهای اخیر در بالاترین


من هم مثل بسیاری از وبلاگ‌نویسان هر از گاهی سری به سایت بالاترین می‌زنم و لینک‌هایش را بالا و پایین می‌کنم و از بعضی مطالب آن استفاده می‌کنم چند روز پیش متوجه شدم هم‌زمان با گردهمایی مجاهدین در پاریس، ارتش سایبری رژیم از ترس افزایش اعتبار مجاهدین در صحنه داخلی و بین‌المللی مرتباً لینک‌های متفاوت بر علیه مجاهدین در سایت بالاترین ردیف می‌کرد . لینک‌هایی از قبیل کشتار مردم ایران و عراق بدست مجاهدین و یا از همکاری با صدام گرفته تا زندان داشتن و پول دادن به مقامات آمریکایی و یا داستان‌های مسخره و ساختگی پولشویی و روابط نامشروع و در آوردن رحم زنان در اشرف و کشتن مخالفان در سازمان و یاوه گویی‌های از این دست به کرات مشاهده می‌شد

و چنان این لینک‌های مجاهد زدایی در بالاترین بالا گرفته بود که خر مهره وزارت اطلاعات در بالاترین الف مینو سپهر با نام کاربری آبنوس به شکل علنی در کامنت هایش از دیگر کاربران می‌خواست تا آی دی کاربران هوادار مجاهدین را شناسایی کنند و اطلاعات مربوطه به آن‌ها را برایش ارسال کنند و یا بقول یکی از کاربران عملاً می خواست گشت ارشاد در بالاترین راه بیاندازد و بازجویی و کهریزکی کند درست مثل زندان‌های رژیم

تو این گیر و دار وبلاگ‌ گمنام گمنامیان چنان جو گیر شده بود که مرتباً چند جمله‌ایی در وبلاگش علیه مجاهدین می‌نوشت و در بالاترین لینک می‌کرد و به امتیازاتش در بالاترین کیلو کیلو فخر می‌فروخت البته تا اینجا مسئله هیچ ایراد و اشکالی نداشت و هر کسی آزادی بیان دارد و می‌تواند نظرش را نسبت بر هر نیروی سیاسی ابراز کند ولی گمنام گمنامیان از حول حلیم تو دیگ آخوندها افتاده بود تا جایی که شروع کرد به سر هم بندی دروغ‌های رذیلانه و در یکی از پست‌هایش نوشه است

در تجمعی که اخیرا در پاریس برگزار شده است، مریم رجوی ادعا کرده است که مجاهدین خلق ، نماینده مردم ایران است و خواستار به رسمیت شناخته شدن مجاهدین خلق ، توسط دنیا شده است


رفتم و با نام وبلاگ خودم بادبان، کامنت در وبلاگش گذاشتم و نوشتم ( نقل به مضمون ) جناب گمنام گمنامیان چرا به دروغگویی افتادی من هم سخنرانی مریم رجوی را خواندم و هم دیدم چنین حرفی را که شما می‌زنید، هیچ وقت بیان نکرده است. شما نمی‌توانید در عصر ارتباطات هر دروغی را تحویل مردم بدهید! اگر خانم مریم رجوی چنین حرفی را زده باشد و شما به من نشان بدهید اسمم را می‌گذارم هویچ ! و اگر نتوانید اثبات کنید پس دارید حرف مفت می‌زنید! بدون مدرک و سند این حرف‌های شما هیچ ارزشی ندارد
.

دیدم کامنت من را این مدعی آزادی بیان و حقوق بشر منتشر نکرد امٌا برای روشنگری بعضی از خوانندگان لازم می‌دانم چند نکته‌ای را در این باب متذکر شوم

نکته قابل توجه این است که فقط و فقط کسی می‌تواند خودش را نمایند مردم ایران بداند که در یک همه‌پرسی و در یک انتخابات آزاد و مشروع و تحت نظارت ارگانهای بین‌المللی و با رأی اکثریت مردم ایران شناخته بشود و خانم مریم رجوی و هم مجاهدین هیچ وقت در محافل بین‌المللی خودشان را نماینده مردم ایران معرفی نکردند آن‌ها همیشه خودشان را بعنوان نماینده مقاومت به دیگران معرفی کردند و اگر هم می‌بینید که سیمای آزادی و رسانه‌های مجاهدین خانم مریم رجوی را رئیس جمهور منتخب مقاومت معرفی می‌کنند به این معنی نیست که رئیس جمهور مردم ایران است

فقط در یک انتخابات آزاد و مشروع می‌شود رئیس جمهور تعیین کرد ولی چون کشور ما را آخوندها به گروگان گرفته‌اند و امکان انتخابات آزاد هم عملی نیست پس در درجه اول باید حکومت را سرنگون کرد. در همه جای دنیا هم، هر نیرویی که بتواند حکومتی را ساقط کند تا انتخابات آزاد و مشروع برگذار کند، یک دولت موقت تشکیل می‌دهد. مجاهدین هم که سالهاست عزمشان را جزم کردند تا این رژیم را سرنگون کنند و سر سرنگونی آخوندها سر سوزنی هم کوتاه نمی آیند و در نتیجه سالهاست دولت موقت 6 ماهه تعیین کردند و رئیس جمهور این دولت موقت را هم از طرف این مقاومت خانم مریم رجوی اعلام کردند

خب مجاهدین می‌گویند اگر ما حکومت را سرنگون کردیم این دولت موقت و این هم رئیس جمهور موقت که گذینه ماست و اگر شما ( حالا هر نیروی دیگری که باشد) توانستید رژیم را سرنگون کنید شما دولت موقت و رئیس جمهور تعیین کنید و هیچ مشگلی نیست و ما هم حمایت‌تان می‌کنیم

مهم سرنگونی و رسیدن به یک انتخابات آزاد است و فقط در یک جامعه آزاد می‌شود نیروهای سیاسی را ارزیابی کرد جایی که همه آزادی بیان داشته باشند و حکومت نتواند افکار و ایده‌های مخالف را سانسور کند. و با باج و تاراج و پول نفت، نیروی مخالف خود را در لیست تروریستی قرار دهد. تجربه نشان داده که نباید از حذف نیروهای دگر اندیش در جامعه خوشنود شد .

البته آن‌هایی که از کاسه بالاترین برای رژیم گدایی می‌کنند و با پیش شرط مزدوری، بر علیه مقاومت نعل وارونه می‌زنند برای ما تازگی ندارد حتی خود آنان نیز می‌دانند که هر نفسی که با کمک منابع مالی رژیم فرو می‌برند مُمِد ّحیات آخوندها است و چون بر می‌آورند مفرح ذات ضد مردمی‌شان است

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۰

پنجره‌ای رو به خانه پدرخوانده تروریسم


من برای اولین بار اسم محمد رضا مدحی را در یکی از تلویزیون‌های ماهواره‌ای و از بلند گوی علیرضا نوری‌زاده شنیدم او بود که مدحی را در رسانه‌ها مطرح کرد. نوری‌زاده خبرنگاری است که هفته‌ای چندین ساعت برنامه تلویزیونی دارد و اگر حوصله نشستن پای تجزیه و تحلیل‌ او را داشته باشید ! می‌بینید که از مستراح بیت رهبری گرفته تا ناهار و شام آقا زاده ها، از همه چیز ظاهراً باخبر است ! امٌا این رویداد تراژدی کمدی سردار مدحی که یک‌ باره با الماس فریب از تلویزیون حاج عزت ضرغامی سر در آورده نه تنها جالب توجه و قابل تأمل بلکه برای ما ایرانیان عبرت انگیز است

بعد از این قضیه سردار مدحی حداقل انتظار می‌رفت جناب نوری‌زاده یک عذر خواهی خشک و خالی از مردم بکند بالاخره سالها سال یاوه‌گویی‌ها و خبرهای سوخته و تدارک دیده شده توسط وزارت اطلاعات را از این طریق به خورد مردم داده و بنا به گفته خود نوری‌زاده این سردا مدحی در‌واقع همان مهدی محقق بوده ، که 13 سال مرتباً با او در تماس بوده و خبرهای دست اول داخل ایران را برایش ارسال و او هم آن‌ها را در طول این سالها رسانه‌ای کرده و انعکاس می‌داده

ولی دیدیم جناب نوری‌زاده نه تنها قافیه را نباخته بلکه با وقاحت مخصوص به خود و طلبکارانه وارد مصاحبه و توضیح و توجیه شده، و جوری حرف می‌زد که انگار همه چیز را از قبل می‌دانست که البته مطابق همین اندیشه، رسواتر و بی‌آبروتر هم می‌شود. او حالا بعد از این آبروریزی آمده و می‌گوید اسناد مدحی فتو شابی بوده البته نوری‌زاده ظاهراً به یاد نمی‌آورد، ولی ویدئوهایش در یوتیوب هست می‌توانید ببینید وقتی مدحی را معرفی می‌کند می‌گوید مدارکش را من چک کردم و به چندین متخصین نشان دادم اسناد و مدارکش همه معتبر هستند

و همان جا از حول حلیم به دیگ می‌افتد و اعلام می‌کند با سردار مدحی شروع کتاب مشترکمان را آغاز کردیم. نوری‌زاده طوری دیدار با مدحی را با آب و تاب تعریف و توصیف می‌کند که انگار مولانا جلال الدین به دیدار شمس تبریزی رفته است می‌گوید در نگاه او (سردار مدحی) جز محبت ندیدم یک دریا عشق و یک دریا محبت بود او را مثل یک درویش دیدم در نگاهش اندوه بود چندین مگابایت اطلاعات دارد! خزانه‌ای از اطلاعات است و چرا بعضی‌ها ناجوانمردانه به این سردار حمله می‌کنند ؟

جناب نوری‌زاده، مردم و نیروهای رادیکال که خط قرمز با حکومت آخوندی دارند خیلی زودتر از صاحبان ادعای اپوزیسیون دریافتند که اگر کسی از قبیل سردار مدحی در صدد نجات مردم بودند در‌ واقع جایشان نه در صف وزارت اطلاعات و نه در سپاه پاسدارن و نه در کمیته حفظ نظام، بلکه درست رو در روی آنان بودند! اپوزیسیون رژیم بودن اساساً ثمره ایستادگی و مقاومت و پرداخت فدیه‌های گران است مگر می‌شود کسی سالیان سال در بالاترین سطوح نظام در کشتار و سرکوب جنبش سهیم باشد و یک‌باره نه تنها به جنبش آزادی‌یخواهی بپیوندد بلکه دولت در تبعید تشکیل دهد و دبیرکل جنبش جمع یاران بشود

جناب نوری‌زاده مگر عقل و هوش و حواس جملگی از این جهان رخت بر بسته است ؟ و دیگر کسی نمی‌فهمد ! زدون ننگ خیانت از پیشانی سردار سپاه، جایی که مهر باطل تزویر بر آن سالهاست نقش بسته است، به این سادگی‌ها نیست وای بر آنان که این نوع مزدوران را سبز می‌کنند و از آنان قهرمان می‌سازند

مردم ما از روشن نبودن مرز میان جنبش و ضد جنبش صدمات و مصیبت‌های زیادی دیده‌اند . دفاع از حق و حقوق مردم و گذاشتن مرز سرخ، و پایبند بودن به این مرزبندی ها، انحصار طلبی و خود محوری بینی نیست. بلکه منتهای آزادی‌خواهی برای مردم سالاری است. نباید اجازه داد دوباره این حق و حقوق مردم ما یک بار دیگر پایمال شود. فرصت طلب‌ها و میوه‌ چین‌ها و اصلاح طلبان قلابی و سوارکاران، کم نیستند! نباید اجازه داد دوباره نسل دیگری را به قربانگاه بفرستند

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed