Recent Posts

جمعه، دی ۰۱، ۱۳۹۱

شرط بندی روی اسب مرده جمهوری اسلامی


به تازگی یک موج حمله دیگر علیه مجاهدین آغاز شده و همه یک چیز را تکرار میکنند.اگر به اندازه کافی مسائل ایران را تعقیب کرده باشید با این موج ها آشنا هستید. هر وقت جمهوری اسلامی در عرصه ای شکست میخورد فورا یک سری اعوان و انصار آخوندی شروع به افشاگری میکنند آنهم از نوع قرائتی  و گیلانی اش. من به عنوان کسی که  سالهاست مسائل سیاسی ایران را تعفیب میکند در برابر این طور نوشته های سخیف که شاهد مدعایش جمهوری اسلامی و عوامل آن هستند فقط پوزخند میزنم اما باز فکر میکنم دلیل اینهمه ادعاهای کثیف علیه بزرگترین سازمان مخالف جمهوری اسلامی چه میتواند باشد؟

هیچ انسانی و هیچ تشکیلاتی بخصوص با عظمت مجاهدین نمیتواند خالی از اشکال باشد و انتقاد از انسانها یا سازمانها اگر بر حق و سازنده باشد تنها به رشد جامعه کمک میکند اماشنیدن   تهمت های سخیف  به مبارزین مردم از نوعی که بازجویان اوین به زندانیان در بند خود میزنند فقط حال آدم را به هم میزند. مسلما در جامعه کثیف کنونی که جمهوری اسلامی باعث و بانی اش است ماهی گرفتن از آب گل آلود مزیت و هنر است. هر کسی هر چیزی میخواهد میگوید و  فکر میکنند دروغ را هر چه بیشتر تکرار کنند و هر چه بزرگتر بگویند بیشتر قابل باور است.

سوال اینجاست که اینها کی را میخواهند قانع کنند و کی را میخواهند از مجاهدین و دیگر گروههای مبارز جدا کنند؟ و چرا هدفشان مجاهدین هستند؟ به نظر من جوابها خیلی ساده هستند. جمهوری اسلامی که با تضیعف بشار اسد دارد آخرین منابع  امیدهای خود را از دست میدهد و با پیروزی های اخیر مجاهدین در عرضه های سیاسی شکست های بزرگی متحمل شده میخواهد به هر ترتیب مردم را از قیام مایوس کند. از یک طرف با ارعاب و اعدام و شکنجه و زندان و از طرف دیگر با ناامید کردن مردم. اگر مردم فکر کنند که یک بدی میرود و یک بد دیگر به جایش خواهد آمد...از کجا معلوم که حکومت بعدی از ملاها بتر نباشد؟....و.....میتواند قیام را خفه کند .
 مخاطب اینطور اباطیل کسانی هستند که ذهنشان آماده پذیرفتن اینطور تهمت ها است مثلا بسیجی ها و  پاسدازها و خودی ها. اینها باید انگیزه داشته باشند تا بتوانند مردم را کتک بزنند و در خیابان اعدام کنند. اگر دقت کنید یکی از حربه های بازجویان همین ادعاهای ناموسی و روابط کثیف است که به ظور استاندارد  در پرونده همه میگذارند چون عقل خودشان بیشتر ازاینها کار نمیکند. از سوی دیگر هم میدانند که جوانان قلب قیام هستند و اگر بتوانند امید آنها را از بین ببرند خواهند توانست قیام را در نطفه خاموش کنند.

اما واقعیت های جامعه ای ایران غیر قابل تغییر و عریان در برابر ما ایستاده اند.  هر چه هم دولت ایران بکشد و اعدام کند و هر چه علیه مبارزین مردم دروغ  پراکنی کند...هر چه ستارها را بکشد و اعدام و زندانی و شکنجه کند....نمیتواند واقعیت کریه جامعه را عوض کند. فقر و فحشاو اعتیاد و بدبختی بیداد میکند. ثروت های کشور غارت شده اند و امید دولت به یک جنگ دیگر است. منابع طبیعی باقی نمانده...زندانها پر شده اند. هموطنان ما اسیر سیل و زلزله و آتش سوزی هستند. کودکان ما چهل تا چهل تا میسوزند و در تصادفات میمیرند. مردم با فروش کلیه و چشم زندگی میکنند. اینها هم تقصیر مجاهدین است؟ یا تقصیرمجاهدین این است که میخواهند ثروت مردم به خودشان برگردد. میخواهند اعدام نباشد . تبعیض نباشد.کردها خودمختاری داشته باشند. حکومت ایران سکولار باشد و دین از سیاست جدا باشد.... تقصیر مجاهدین این است که هوادارانشان در داخل و خارج و خانواده هایشان در زندانها و در پای چوبه های دار هستند.


دوران این که این گروه برود و آن گروه بیاید گذشته. خانم قاسمی و آقای سربی و غیره...ما را از مجاهدین نترسانید. ما عملکرد مجاهدین و عملکرد جمهوری اسلامی را در سی و سه سال گذشته دیده ایم. عملکرد شما را هم دیده ایم. این حکومت رفتنی است و باید برود. آلترناتیوش هم مردم هستند. ما آزادی میخواهیم و هر کسی را که در این راه قدم بردارد محترم میدانیم.اگر میخواهید انتقاد کنید درست و حسابی انتقاد کنید و فحاشی و تهمت زدن های سخیف را کنار بگذارید. ما اینها را از دهان جمهوری اسلامی سالها شنیده ایم . این حکومت کثیف بدون یک سازماندهی گسترده از بین نخواهد رفت و شما میخواهید امید این سازماندهی و این آینده را در مردم از بین ببرید. چه دانسته و چه ندانسته..این کار عاقلانه ای نیست . برای اینکه اگر جلو سیلاب انقلاب مردم بایستید موج آن شما را هم با خود خواهد برد.
بر گرفته از فیسبوک گل کو

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۹۱

بچه های شین آباد


ما شاگردان در مدرسه جمهوری اسلامی در دهی از پیرانشهر یک بخاری نفتی داشتیم به مدرسه آمده بودیم تا یاد بگیریم , نفت چیست و با آن چه کار میکنند و نفت را چه کسی میفروشد , و پول آن دست کیست , و با آن چه کار میکنند تا اینکه بخاری کلاس ما آتش گرفت !! و همه ما در آتش آن سوختیم ... بعد از آن فهمیدیم کار نفت چیست و پول آن در دست کیست ... آن مرد صندلی داشت - آن مرد پول داشت - اما آن مرد شعور تداشت - و آ ن مرد پولها را خرج نکرد و اجازه داد تا ما بسوزیم و بعد بفهمیم نفت چیست !! - ان مرد حالا پولها را خرج میکند تا ما را به زندگی باز گرداند و برای ما یک بخاری جدید نفتی یا گازی بخرد - تا صو اب بازگشت ما به زندگی را برای خودش تنها بردارد ... و جای خوب بهشت را هم برای خودش از خدا بخرد .... نمایندگان مجلس که داستان سوختن ما را هم از او شنیدند , به کار مهم آن مرد که میخواهد ما را به زندگی برگرداند پی بردند !! و همگی به او حسادت کردند ... و آنها به او گفتند کمی از جای خوب بهشت را هم برای ما خالی نگهدار ... و همگی در دل گفتند کاش ما هم جای او بودیم ... که جای خوب بهشت مال او شده است ... حالا آن مرد که مورد علاقه نمایندگان مجلس هم شده است باز هم در روی صندلی خود محکم تر نشسته و به فکر کودکان مردم است تا در محیط گرم چیز های بیشتری بفهمند .... تا صواب بیشتری ببرد , و جای بیشتری از بهشت را از خدا بخرد !! ...... و نمایندگان مجلس بیشتر حسادت کنند ..... , و ما کودکان هم دوبازه در آتتش بازی کنیم !!!! تا بازهم آن مردها محکم تر روی صندلی ها بنشینند !!!
بر گرفته از فیسبوک آقای عطا باقرزاده انصاری  

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۱

دوشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۱

پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۱

وبلاگ نویسی که جانش را فدای ایران کرد و سبز صفتانی که رندانه از نام او بهره می جویند


دوباره حکومت قداره‌بندان جنایت فجیع و ننگین دیگری را به اجرا در آوردن و وبلاگ‌نویس جوان آزادی‌خواه ، 
 ستار بهشتی را زیر شکنجه کشتند و بعد از قتل با بستگانش تماس گرفتند و گفتند بروید قبر بخرید و جنازه را از کهریزک تحویل بگیرید . ستار در وبلاگش از تهدیدات حکومت نوشته بود و به او گفته بودند مادرت به زودی باید رخت عزا بپوشد باید دست از وبلاگ نویسی برداری و اطلاع رسانی نکنی باید خفه خون بگیری و الا خفه‌ات خواهیم کرد
خبر شهادت ستار بهشتی به سرعت در وبلاگ‌ها و سایت‌های اجتمایی پیچید و غم و اندوه و خشم عمیقی در فضای مجازی بر جای گذاشت. در سایت بالاترین موضوع داغ زدند وحضرات سایت‌های حامی جنبش سبز سابق، قبل از اینکه جنازه او را تحویل خانواده‌اش بدهند او را شهید جنبش سبز نامیدند. این سایت‌ها به راحتی ضوابط اخلاقی و قوانین حاکم بر محیط مجازی را به هیچ می‌گیرند و دست به فریبکاری می‌زنند وبا توجه به امیال سیاسی، نام این جانباخته آزادی را به سوی منافع و مصارف بیجای خود سوق می‌دهند . و در ارزیابی عجولانه خود بقدری اشتباه می‌کنند که صفر را به جای صد می‌گیرند و حماقت‌هایی می‌کنند که عارف و عامی را به حیرت می‌اندازد جالب این جاست که آخر عاقبت این فریبکاری را با چند کلیک به راحتی می‌توان برملا کرد

ستار بهشتی علاوه بر وبلاگ نویسی در سایت‌های اجتمایی هم فعالیت می‌کرد همین سایت بالاترین که الان برای این جانباخته آزادی موضوع داغ زده است و او را بعنوان زندانی جنبش سبز و از سبزهای گمنام معرفی می‌کند، حساب کاربری ستار را مسدود کرده بود و همراه با دگراندیشان سرنگون طلب اجازه فعالیت را از او گرفته بود
حالا سایت‌هایی که با تزویر و زور و از یغمای خون جانباختگان آزادی می‌خواهند کمی هم مشروعیت سبز، پس انداز کنند بهتر است این مقاله ستار بهشتی را بخوانند « اندیشه آقایان موسوی وکروبی حفظ نظام !اندیشه مردم تغییر نظام » شاید کمی شرمسار شوند!

راستی اگر وبلاگ ستار بهشتی راز گشای افکار و نظرات او نبود این دغلکارها ی بوقلمو صفت سند اصالت سبز از شجره نامه این جانباخته آزادی بیرون می آوردند! ستار بهشتی این مقاله را در بالاترین هم گذاشته بود خواندن کامنتها و بحث و گفتگو او با سایر کاربران جالب و خواندنی است ، دلم سوخت دیدم این جوانان با دلی سرشار ازعشق با گذشتن از جان در خدمت به وطن آگاهی و اطلاع رسانی می‌کنند و شیادان سبز صفت رندانه از نام آنان بهره برداری می‌کنند! شگفتا!

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۱

چند کلمه حرف دل با کلمه نویسان

مقاله‌ای در سایت کلمه چاپ شده بود عنوان مقاله این بود «سلسله مراتب خشونت و تحقیر؛ آنچه در پادگان اشرف می گذشت» اول فکر کردم که وزارت اطلاعات دسته گل جدیدی به آب داده بعد که مقاله را خواندم معلوم شد اشاره سایت کلمه به کتابی است که چند سال پیش«یودیت نورینک» این روزنامه نگار هلندی در خوش خدمتی به رژیم آخوندها نوشته بود و مصاحبه‌های نامبردگان این کتاب در گزارش سازمان امنیت هلند نیز آمده است و جلسه معرفی کتاب به یک افتضاح سیاسی تبدیل شده بود

البته حقیر قصد ندارم به هرلاطائلی که این نویسنده بروی کاغذ آورده جواب بدهم چون خود مجاهدین در قوت بیان و قدرت بنان اجل اعلاء و اکمل و افضل از من هستند واز شما چه پنهان اصلاً اعتناء و اعتبار به این نوع نوشته‌ها نمی دهند! ولی بدم نمی‌آید چند کلمه‌ای به کلمه نویسان این سایت بگویم . چون در گفتن اثری است که در نگفتن نیست ! اگر چه سایت کلمه فقط چند سالی است که فعالیت دارد ولی سابقه سیاسی این جماعت کلمه نویس به عصر طلایی استبدادی پیوند می‌خورد و هنوز بعد از سالها جوهر و ماهئیت آن‌ها اصلاً عوض نشده است

می‌گویند یکی از نوکران ظل السلطان از شغل خود استعفاء داده و ملبس به لباس درویشی شده بود این واقعه که به گوش ظل السلطان رسید گفت: به هر لباسی که باشی باز هم نوکر من هستی! حالا این شیادان مستبد دیروزی هم به هر هیبت و کسوتی که درآیند، خواه در لباس اصلاح طلب باشند و خواه در لباس سبزِ کلمه نویس باشند باز هم شیاد و مستبد هستند و ماهئیت و هویت آنان از کسی پوشیده نیست

البته هر کسی عقیده و اندیشه خود را طبق موازین دموکراسی باید آزادانه ابراز کند و درنهایت این جامعه و مردم هستند که باید به داوری بنشینند با این حال عدم تحمل عقاید مخالف و عدم تفکیک حساب انتقاد از خصومت، جزئی از فرهنگ سنتی و پشتوانه کلمه نویسان است که آن را از جٌد ِ امجدشان حضرت امام راحل به ارث بردند البته درد سایت کلمه تنها مجاهدین نییست یکی از مشکلات مهم و اساسی آن‌ها زندانی و حبس خانگی رهبرانشان میرحسین موسوی و مهدی کروبی است و متأسفانه این جماعت سبزِ کلمه نویس پر ادعا تا کنون هیچ اقدام عملی برای آزادی رهبرانشان انجام نداده‌اند !

همین هواداران مجاهدین که شما فریب خوردگان می نامید برای آزادی رهبرانشان خودسوزی می‌کردند ! البته به شما این کار را توصیه نمی‌کنم،چون هزینه دارد و درضمن شما فعال حقوق بشر هستید و نه مجاهد و مبارز! ولی لااقل در خارج از کشور برای اعتراض به حبس رهبرانتان حداقل می توانستید اعتصاب غذا کنید ! اگر شما کلمه نویسان تحمل گرسنگی را هم نداشتید وقتی میر حسین را به علت نارسایی قلبی به بیمارستان منتقل کردند لااقل می توانستید کلیسا بروید و شمع روشن کنید و برای سلامتیش دعا کنید ! آیا این هم برایتان هزینه داشت

لطف حق با تو مداراها کند       چون که از حد بگذرد رسوا کند

اصلاً کاری به رهبران محبوس شما ندارم و نمی‌خواهم قضیه را لفت و لعاب بدهم، وقتی دولت کودتایی احمدی نژاد به نمایندگی از طرف ایران به نیویورک آمد شما ها کجا بودید؟ باز همین فریب خوردگان مجاهدین بودند که آمدن جلوی سازمان ملل و یک لشگر معترض به همراه خود آورده بودند کجا بودند آقایون گنجی و کدیور فاطمه حقیقت جو، رسول نفیسی، محمود سهیمی..... و سایر مدعیان سبز؟

خب با این جماعت کلمه نویس لغزنده و لرزنده و ذلیل و علیل چگونه می‌توان حکومت را از اریکه قدرت پایین کشید ؟ سایت کلمه بمجرد شنیدن باز شدن زنجیرها از دست و پای مجاهدین و مساعد نبودن وضع موجود نالهِ کتاب نویسند هلندی را سر می‌دهد و خاطرات و گفته‌های چند تن از اعضاء بریده از سازمان که به خدمت رژیم درآمدند را بعنوان واقعیت تاریخی درج می‌کند البته خود کلمه نویسان هم می‌دانند که اگر ذره‌ای احترام به اصول خبرنگاری می‌بود نویسنده برای ظاهر امر هم که شده به آنسوی قضیه یعنی گفتگو با اعضای وفادار کنونی هم تن می‌داد و تمام منابعش را به اعضاء پیشین محدود نمی‌کرد

البته با این همه، خانم خبرنگار هلندی معتقد است که مرغ یکپا دارد و برای ادعای حرفش با ویزای حکومتی به تهران می‌رود و برای مصاحبه با زندانیان بریده از مجاهدین یک راست وارد زندان اوین می‌شود و گزارش باب طبع آخوندی را برای کتابش مهیا می‌کند ! من زبان دیپلماسی سرم نمی‌شود ولی تصور می‌کنم جای سئوال دارد که چرا رژیم به احمد شهید نماینده ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران اجازه بازدید از زندان اوین را نمی‌دهد! حتی به خود رئیس جمهور منتصب ولایت فقیه هم اجازه بازدید از زندان اوین را نداد! چرا به این خبرنگار هلندیِ ِ تافته جدا بافته اجازه ورود به زندان اوین را دادند! چه نیتی مستحسن تر ازمجاهد زدایی داشتند! و البته بی خود نیست کلمه نویسان بمناسبت یا بی مناسبت در مدح حقوق بشر در اشرف داد سخن می‌گویند و این البته در زمانی است که رونق بازار استبداد شکسته و باد به بیرق مقاومت مردم خورده است ! وامٌا سخن آخرم به کلمه نویسان این است که وقتی می گوئیم رسانه‌ها باید ناشر حقایق باشند تنها یک روی سکه است . روی دیگر سکه، آن است که تحمل حقایق مهمتر از نشر حقایق است .



.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۱

تنها جرم این مرد سالخورده اعتقاد به دیانت بهایی است !


خانم عشرت نخوائی حدود 30 سال است که در شهر کیاواری ایتالیا به همراه همسر و دو فرزندش زندگی می‌کند پدر 85 ساله او هم اقامت ایتالیا را دارد و هر از گاهی برای دیدار خانواده به ایران سفر می‌کند قرار بود پدر او در روز 2 ژوئن از ایران به ایتالیا بازگردد و حتی بلیت بازگشت هم خریده بود ولی متأسفانه حکومت ایران پدر سالخورده او را بازداشت می‌کند. تنها جرم این مرد سالخورده اعتقاد به دیانت بهایی است آقای محمد حسین نخوائی را به زندان می‌بردند و بعد از تحمل چندین ماه حبس او را محاکمه می‌کنند و به اتهام عضویت در جامعه بهایی به 3 سال حبس تعزیری محکوم می‌کنند. فرزند او خانم عشرت نخوائی می‌گوید پدرم هیچ کار خلافی انجام نداده به احتمال زیاد پدرم راجع به اعتقادش با کسی صحبت کرده و همین باعث دستگیری او شده است او 85 سال سن دارد و نمی‌تواند سه سال حبس را تحمل کند. امیدوارم نهادهای حقوق بشری با اعمال فشار بر مقامات حکومت ایران بتوانند برای آزادی او اقدام کنند


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۱

Appello della madre di Saeed Siddiqui alla comunità internazionale per salvare la vita di suo figlio dall'impiccagione che si terrà quest'oggi.


“Io sottoscritta Monire Alizadeh Norani, madre di Saeed Siddiqui spiego a voi ,brevemente, la situazione della mia dura vita affinché possa forse salvare la vita del mio innocente giovane figlio, nonché custode della mia famiglia.
Con la perdita di mio marito avvenuta nel 28.02.1999 a causa di una grave malattia incurabile:MS, ho fatto crescere mio figlio con fatica e mille problemi. Ora che l'età avanza, dopo Dio, tutta la mia speranza è Saeed , il mio figlio più grande, che dopo dieci mesi di carcere di cui due mesi passati in isolamento, torturato crudelmente, ora sta aspettando la sua esecuzione di pena. Dunque chiedo disperatamente alla comunità internazionale di impedire l'esecuzione di mio figlio “
ترجمه به انگلیسی
Greetings,

I am Monireh Alizadeh Nurani, mother of Saeed Sedighi. I am giving you a summary of my life which has been full of challenges and difficulties. I am hoping that you help me rescue the life of my son who is also the person who puts food on our table.

We lost the head of our family on 2/28/1999 due to the horrible disease of MS. As a single mother I woreked hard to raise my children and after the almighty God, I rely on my oldest son Saeed.

Saeed has spent 10 months in jail, two months of which,he has spent in solitary confinement and has been severely tortured. Now he is awaiting execution. I am begging the international community to do all they can to stop the execution of my child.

Monireh Alizadeh Nourani
Saeed Sedighi's mother

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، مهر ۰۷، ۱۳۹۱

مهمان‌نوازی از مهمان‌پرست


این روزها بر سر پس گردنی زدن به رامین مهمان‌پرست توسط ایرانیان آزاده در شبکه‌های اجتمایی بحث داغی را پیش آورده است و طرفداران حرکت‌های مسالمت آمیز بخاطر پرخاش و توهین به میهمان‌پرست حقوق بشرشان عود کرده و درس اخلاق و نسخه‌های متعدد عدم خشونت برای دیگران می‌پیچند 
 
اولاً برای پایان دادن به خشونت باید خشونت گرایان را از حاکمیت و قدرت خلع کرد نه مردم جان به لب رسیده که اصلی‌ترین قربانیان این خشونت ‌گرایی هستند در ثانی حکومت‌های مستبد خشونت را آگاهانه در جامعه نهادینه می‌کنند و وقتی مردم در مقابل آن مقاومت می‌کنند نباید آن را در یک دستگاه ارزیابی و نقد کنیم و این واکنش مشروع را خلع کنیم !

البته مهمان‌پرست هم بدش نمی‌آمد که برای مخالفت با او صوت و بادکنک سبز هوا می‌کردند و او هم احتمالاً با لبخند تمسخرآمیز و با نگاه عاقل اندر سفیه پاسخ می‌داد! چون این جانیان در رؤیای قدرت زندگی می‌کنند و ارتباط آن‌ها با دنیای واقعی قطع است و وقتی واقعیت به سراغشان می‌آید رنگشان می پرد و حتی مسیر هتل را هم فراموش می کنند 

اعتراض تند و عبرت آموز به مهمانپرست واکنشی طبیعی به روند خشونتی است که 33 سال است که جمهوری اسلامی بطور مستمر پیگیر آن بوده و می‌توانسته آن را متوقف کند این خشونت سیاسی ولایت فقیه است که خشونت اجتمایی و حتی عصیان و قیام را بوجود می‌آورد

تعدادی هم ناراحت شدند بخاطر اینکه فحش های رکیک و زننده به مهمانپرست دادند! جوری ناراحت شدند که انگار خبر ندارند مردم دم به ساعت سردمدارن حکومت را با چه الفاظی مورد لطف و مرحمت قرار می‌دهند!
کسانی که از عدم خشونت بعنوان اصل قانونمند بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و جغرافیایی سخن می‌گویند حق بعضی از مردم جهان برای رهایی از بردگی و استبداد را زیر علامت سئوال می‌برند. هیچ کدام از کشورهای متمدن جهان با بادکنک و گل و شیرینی به دموکراسی و آزادی نرسیده است

وقتی می توانید از عدم خشونت صحبت کنید که از حاکمیت استبدادی عبور کرده و به یک ساختار دموکراسی رسیده باشید و مشارکت دموکراتیک در کشور جا افتاده باشد. چرخه خشونت را پس از گذار از حکومت آخوندی باید متوقف کرد

اینهایی که به مهمان‌پرست توهین می کنند و یا احیاناً پس گردنی می زنند برای کسب قدرت این کار را نمی کنند. ولی حکومت برای حفظ قدرت و بقا دست به خشونت می زند نکته ظریفی است که باید به آن دقت کرد و این دو پارامتر را با یک ابزار نسنجید



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۱

منشور ملل متحد


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۱

بوی گند مموتی در منهتن


بوی گند مموتی در منهتن

 دهید مژده بانکی مون را
 که مموتی باز آمد
 به صحنه‌ی اجلاس سالانه
 آن هاله نور دور سر باز آمد

 دمید بوی گند او،
رسید وقت عربده
 آن مدعی مدیریت جهان باز آمد

 دوباره انکار هلوکاست،
و جهان بدون صهیونیسم
 آن چرند گو، به بلند گوی ملل باز آمد

 گذشت قریب به هشت سال از عمر دولت او
 از رو نرفت،
 باز با سماجت سابق به منهتن باز آمد

 دوباره  وقاحت به صحن ملل متحد تابید
 باز جنجال به هتل اقامتش باز آمد

 به اقتصاد سقوط دولت او مهر تحریم بنشت
 چون خر مانده به گل به منهتن باز آمد

 به کلام گه‌هربار مموتی در اجلاس
 صندلی های خالی نظاره‌گر باز آمد

ح مقدم ( بادبان)

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، شهریور ۲۴، ۱۳۹۱

پیروزی چشمگیرآقای حسن داعی در مصاف با لابی رژیم تریتا پارسی در دادگاه فدرال واشنگتن


این پیروزی بزرگ را به آقای حسن داعی و مردم ایران تبریک می گویم بگذار این روسیاهان بی آبرو همچنان آب در هاون مماشات بکوبند و برای رژیم لابیگری کنند بی تردید روز سرنگونی دشمن ضد بشر ی و روز حسابرسی از دژخیمان و مزدوران و شرکایش نزدیک است

در اطلاعیه آقای داعی که در سایت فورم ایرانیان منتشر شده آمده است : امروز پس از چهار سال و نیم که از شکایت تریتا پارسی و نایاک از من میگذرد، پس از یک مبارزه قانونی طاقت فرسا و پرهزینه، سرانجام رای نهائی صادر شد. من همواره گفته ام که آنها لابی رژیم ایران در آمریکا هستند. آنها نیز در شکایت خود، مرا به دروغ گوئی، وابستگی به محافظه کاران و جنگ طلبان متهم کرده بودند.

قاضی دادگاه با بررسی نوشته ها و اظهارات من، شکایت آنان را بی اساس دانست و کلیه اتهامات وارده به من را مردود دانست. اضافه برآن، نایاک و شخص پارسی را به دلیل پنهانکاری و تقلب در جریان دادگاه و عدم صداقت و ... به پرداخت بخش مهمی از هزینه های وکلای من محکوم نمود.

من در گزارشات بعدی جزئیات رای دادگاه را خدمت هموطنان توضیح خواهم داد ولی از این فرصت استفاده کرده و از همه کسانی که در این چهار سال و نیم از من حمایت کرده اند مجددا سپاسگزاری میکنم و این پیروزی را به همه مردم ایران تبریک میگویم. نایاک و متحدانش در مافیای اقتصادی رژیم و همچنین محافل قدرتمند آمریکائی ، سرمایه گذاری کلانی در حمایت از نایاک نموده و برای پیروزی اش در دادگاه، کیسه های گشادی نیز دوخته بودند که با رای امروز دادگاه، شکست سنگینی متحمل شده اند.ادامه اطلاعیه

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۱

پرنده 350


این روزها همه از غلامرضا خسروی نوشتند و موجی از اعتراض در فضای اینترنت شکل گرفت اگر غفلت کنیم طناب دار میرغضب غلامرضا را به جوخه مرگ می‌سپارد و هیچ تضمین و اعتمادی به این رژیم نیست! اگر یادمان باشد رژیم حکم اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاجی آقایی را هم در پی موج اعتراضات بین‌المللی متوقف کرد، امٌا بعد در پس دیوارهای بلند زندان کینه حیوانی خود به این زندانیان و آرمان آن‌ها نشان داد 
شاید رژیم امیدوار بود در آخرین دقایق بتواند ندامت و یا اعتراف تلویزیونی بگیرد، امٌا غلامرضا هم از نسل مقاومت است و با تهدید اعدام و تعزیر و شلاق ارشاد نمی‌شوند و برای حفظ و دفاع از ارزش‌ها، شکنجه و طناب دار را بر خود هموار می‌کند و حاضر به کرنش در برابر قوای جلادان نیست

امروز این زندانیان به یاری و حمایت ما نیاز دارند لازم نیست آدم سیاسی باشیم تا حمایت کنیم با هر عقیده و مسلک و مرامی می‌توانیم رسالت بردن پیام این زندانیان را به عهده بگیریم این زندانیان سیاسی دست از خانه و کاشانه و زندگی شسته‌اند و برای آزادی میهن زیر فشار و شکنجه قرار گرفته‌اند. سربلند و سرافراز تسلیم حکومت مستبد و جنایت‌کار آخوندی نشدند وظیفه و تعهد انسانی و مسئولیت وجدانی در مقابل این زندانیان به دوش ما است

غلامرضا در زندان از شلوار جین کلاه درست می‌کند و پرنده‌ای را با بالهای گشوده و با عدد 350 اوین بر روی کلاه نقاشی می‌کند و به یادگار به همبندیانش اهدا می‌کند و ظاهراً این کلاه طرفداران  زیادی در بند پیدا کرده و برای دریافت آن باید در صفی طویل به نوبت نشست. در داخل این کلاه که به یکی از همبندیان آزاد شده از زندان تقدیم کرده نوشته است : هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق - ثبت است در جریده عالم دوام ما - به امید فرا رسیدن بهاران آزادی غلامرضا خسروی بند 350 اوین 19 - 5- 91

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۱

اظهارات محمد مرسی در نشست تهران


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۱

چهارشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۱

دوشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۱

سهم من غبار و خاکستر شد



سهم من غبار و خاکستر شد
نمی‌توانی
چشم مرا بفهمی
دست مرا بگیری
قلب مرا بخوانی

جانم پر از شکنجه‌ی پر شقاوت تاریخ است
قلبم پر از ترانه‌ی خونین
چشمم پر از شکوفه‌های پرپر
و دستهایم ،
پر خاکستر

کسی می‌داند چرا ،
سهم من غبار و خاکستر شد؟

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۱

رکورد دار حلقه ها


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۹۱

اشعار معلم زندانی رسول بداقی


"معلم"

پیکرم را از هم بپاشید.

مرا پیش آموزگارانی قربانی کنید که به شاگردان مهر ورزند،

مهربانی آموزند و پرخاش آنان را به لبخند پاسخ دهند.

از انگشتان دست من مدادی بسازید،

بدهید بدست

کودکان بی‌نوای بی‌مداد،

مبادا مدرسه‌ها را‌‌ رها کنند.

از خون رگ‌هایم مرکب بسازید.

در قلب آسمان بنویسید تا زنده هست این روزگار زنده باد آموزگار.

از ستون بدنم برای مدرسه‌ها ستون بسازید، روح انسان زنده است تا دبستان زنده است.

چشمان خواهشمند مرا به پاسبانی مدرسه‌ها بگمارید، مبادا بسته شود وجدان بیدارم.

از قفسه سینه‌ام تابلویی بسازید و بکوی آرزومندان بیاویزید.

در آن بنویسید:

راه دموکراسی از مدرسه‌ها می‌گذرد.

از استواری شانه‌هایم،

 برای کودکان وطنم اسباب بازی بسازید و برآن بنویسید آزادگان زیر بار بیدادگران شانه خم نمی‌کنند.


"خاک آزادی را"

من دیوار زندانم را دوست دارم.

به بلندای آرمانم
سلام بر دیوار زندان

این آموزگار ایستادگی!

چه دیدنی ست،

سرافکندگی دیوار‌ها،

در پیشگاه آزادگان!

من زنجیرهای دست و پایم را می‌ستایم،

به سان بی‌کرانگی روح آزادگان.

چه با شکوه است،

بوسه‌های زنجیر بر دست و پای آزادگان!

زنجیر و زندان،

پرچم بزرگی روح آزادگان‌اند،

سلام!

در گرداب خشم زندانبان،

چه تماشایی ست، آرامش اندیشه‌های مبارزان؟

چه آموختنی ست،

امانت داری زنجیر!

چگونه من پاس ندارم، آزادگی، این میراث مادری را؟ سلام بر شکنجه، که پرداخت وام من است، به صندوق رهایی هم وطنانم.

سلام بر درد و رنجهای بیکران،

در راه پر سنگلاخ رهایی.

سلام بر ماندگاری ناله‌های مبارزان،

زیر شلاق خون آلود خودکامگان.

من ستایشگر اندیشه‌های شیشه‌ای و اراده‌های پولادینم.

بر تابوت من نیافشانید،

مگر خاک آزادگی را!

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، تیر ۳۱، ۱۳۹۱

فشار بر بشار


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۱

تا باطل شدن حکومت عالیجناب اسد چیزی نمانده



می‌گویند هنگامی که خداوند عالم را آفرید برای هر چیز همراهی تعیین نمود، عقل گفت من به سوریه خواهم رفت، عصیان گفت من نیز با تو خواهم بود، فقر گفت من به بیابان می‌روم ، تندرستی گفت من هم خواهم آمد، فراوانی گفت من به مصر خواهم رفت. تسلیم گفت: من نیز خواهم بود. دروغ گفت من به ایران خواهم رفت، امید گفت من هم با تو خواهم بود .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۱

مذاکرات استانبول به نتیجه دلخواه رسید

مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ در سطح فنی و کارشناسی روز سه‌شنبه ۱۳ تیر در استانبول آغاز شد
جلسه مذاکره استانبول چهارمین مذاکره طی چهار ماه میان دو طرف است و سلجوق اونال، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه، به خبرگزاری فرانسه گفت که نشست روز سه‌شنبه «ماهیتی فنی دارد و پشت درهای بسته انجام می‌شود و مکان آن نیز مخفی است


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۱

مذاکرات مسکو


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۱

جرینگ و جرینگ، ریختن زنجیر دست و پا می‌آد



بالاخره دستگاه نعمت دهنده آمریکایی به آخوندهای مفت‌خور از کار افتاد و بر اساس حکم دادگاه در آمریکا‌، وزارت امور خارجه این کشور باید طی چهار ماه آینده درباره حذف نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروه‌های تروریستی تصمیم بگیرد. در حکم دادگاه آمده است که در صورت خودداری دولت آمریکا از این کار پس از سپری شدن مهلت چهار ماهه، نام سازمان مجاهدین بطور قانونی از
فهرست گروه‌های تروریستی حذف خواهد شد.

همکاری در بر سر پا نگه داشتن دستگاه نعمت دهنده به آخوندها به اقتضای زمان در دوره خاتمی و بیل کلینتون بوجود آمد و برای اینکه احتیاجات مشترک همدیگر را بر آورده کنند و مقداری داد و ستد مادی در جریان باشد براه افتاد و از آنجائیکه در آمریکا همه چیز بر گرد کاکل پول می‌چرخد و هر کس آن را بیشتر است حق باوست، این لیست گذاری بعنوان ابزاری در دست سیاستمداران قرار گرفت تا آن را در مسیر مورد دلخواه به کار بگیرند

البته در این پروسه، آن ها بهتر از من و شما راه صلاح و غیر صلاح را برای ایران و آمریکا تشخیص می‌دادند و الان هم اگر لازم باشد حتی می‌توانند بنا به اقتضای زمان لیست را ییلاق و قشلاق کنند، ولی اساساً وزارت امورخارجه در یک تناقض آشکار قرار گرفته بود. از طرفی حکومت ایران را بانکدار تروریسم می نامید و از طرف دیگر برای مخالفینش زنجیر بافته و به دستشان انداخته بود
برای حل این مشگل راه دیگری نبود جز آنکه حقوق و قانون بیاید و جلوی عنان گسیختگی را بگیرد و سیاست سر بخودی را به وزارتخانه محترم تفهیم کند و با همه دیرجنبی، واکنش نشان دهد و بالاخره بعد از 15 سال یک گام کیفی و مؤثر در جهت تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران انجام دهد این پیروزی را به آزادیخواهان ایران تبریک می‌گویم



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۱

سقوط اسد و کمک رسانی سیدعلی


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۱

پرنده نمی ماند پرواز می ماند



منصور رادپور در زندان گوهردشت جان سپرد، او مدرکی از بی‌گناهی انسان است در دادگاه پر شقاوت آخوندی. در اردیبهشت ماه 86 برای شرکت در مراسم گل گشت کارگران می‌رود ولی او را در جاده چالوس کرج بازداشت می کنند و به خانه‌های امن وزارت اطلاعات می‌برند و مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار می‌دهند دنده‌های قفسه سینه و دندانهای او را می‌شکنند و بعد او را در شعبه 8 دادگاه انقلاب کرج و در یک محاکمه چند دقیقه‌ای بدون حق دفاع و بدون داشتن وکیل مدافع به 3 سال حبس محکوم می‌کنند.
فشار شکنجه‌های روحی و روانی را افزایش می‌دهند در نتیجه دچار ناراحتی معده و کلیه می‌شود کلیه او دچار عفونت و معده او دچار خونریزی می‌شود و گرگان تیزدندان ولایت که درندگی و دریدن را به خوبی آموزش دیدن با پرونده سازی او را دوباره محاکمه می‌کنند و عاصف حسینی که از بازجویان سابق است محکومیت او را از 3 سال به 8 سال افزایش می‌دهد و از بیماری او بعنوان عامل فشار علیه این زندانی استفاده می کند و در 16 مرداد 1387 او را به بند 8 سپاه منتقل، و 192 روز در انفرادی قرار می‌دهند

علی محمدی و علی حاج کاظم بارها به او گفته بودند که نخواهند گذاشت زنده از این بند بیرون برود و منصور هم نشان داد بین او و حکومت هیچ جای آشتی نیست اگر چه جانش پر از شکنجه و قلبش پر از ترانه های خونین و چشمش پر از شکوفه‌های پرپر بود امٌا تک درخت تنها نبود در همین کشتارگاه که رجایی شهرش می نامند زندانیانی چون عبدالرضا رجبی و فیض مهدوی درست به همین شکل به قتل رسیدند

باری سرانجام روزی پرنده
از پرواز خواهد ایستاد
پرنده آن یک تکه گوشت تنیده است
پرنده در قفس بیقرار است
بیمار است
پرنده از اشتیاق ماندن خالی‌ست ؟
ایمان پرنده غیر واقعی‌ست، خیالی‌ست؟
روزی سرانجام
در کش و قوسی غریب
در التهاب و سوزش بسیار
باز خواهد ایستاد
پرنده باز خواهد ایستاد.
پرنده نمی‌ماند، پرواز می ماند.
پرواز پرنده را تکرار خواهد کرد
پرنده تکرار می‌شود در پرواز

دلایل قاطع موجود،حاکی از قتل زنده یاد منصور رادپور می باشد

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۹۱

عقب نشینی از برنامه هسته ای


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۱

آی نقی آی نقی آی نقی


نقی تو رو قسم به شوخ طبعیت

به این بیرون از گود تو تبعید

به آلت بزرگ زندگانی

که پشت ما نشسته رو به تهدید

نقی تو رو به تو به طول و عرض تحریم

دلار رو به رشد و حس تحقیر

نقی تو رو به امام مقوایی

به طفل علی گوی توی رحم گیر

به درس فقه تو اتاق عمل بینی

به آقا و تسبیح و جا نماز چینی

نقی تو رو به انگشت شیث رضایی

به دینی که اوت شده و فوتبال دینی

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما اماده تو کفنیم آی نقی

نقی تو رو قسم به عشق و ویاگرا

تو رو به لنگ های هوا شده و چاکرا

تو رو به سنگک و مرغ و گوشت و ماهی

سینه ی سیلیکونی و بکارت راه راه

نقی تو رو به ممه های گلشیفته

به ابروی نداشته که از ما ریخته

نقی تو رو به نژاد آریایی

به پلاکی که به گردن آویخته

نقی جون من تو رو به شوشول فرنود

سه هزار میلیارد زیر گنبد کبود

خلیج فارس و ارومیه هم قصه بود

راستی اسم رهبر جنبش سبز چی بود؟

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی

آی نقی آی نقی آی نقی

آی نقی آی نقی آی نقی

به رحلت جان گوز امام امت

به سیاسیون فسیلی تو غربت

به بیوه های باکلاس پلاس دیسکو

به بحث های روشن فکری تو چت

به غیرت مرد های اون کاره

به زنان مدافع حقوق مرد

به انقلاب رنگی از تو تلویزیون

به سه درصد جمعیت کتاب خون

تو رو به شعار های آبکی و توخالی

نقی تو رو به این جماعت حالی به حالی

صبح زنده باد میگن و شب مرده باد

به قهرمونای قصه های خیالی

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی

آی نقی حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم آی نقی

تو ظهور کن که ما آماده تو کفنیم آی نقی

آی نقی آی نقی آی نقی

آی نقی آی نقی آی نقی

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای نقی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۱

پاسخ به بالاترین



امروز بالاترین در بالای صفحه سایت پیامی برای کاربران گذاشته است در این پیام آمده

تعدادی از کاربران بالاترین تصمیم دارند فردا، در نقد سانسور در فضای مجازی یک موضوع داغ ایجاد کنند. این کاربران معتقدند رای منفی در بالاترین و فیلتر شدن لینک‌ها باعث شده که اقلیت‌های خاموش اما سازمان یافته، با فیلتر کردن لینک‌های مخالفین، صدای اکثریت مستقل اما سازمان‌نیافته را سرکوب کنند. بالاترین از شما دعوت می‌کند انتقادها، پیشنهادها و راه‌حل‌های منطقی خود را به این موضوع داغ اضافه کنید تا امکان تصمیم‌گیری بهتر را برای همه ما ممکن سازید. قدردان همه شما همراهانی هستیم که بالاترین را از آن خود می‌دانید

انگار مدیران و مسئولین بالاترین تازه از خواب بیدار شدن ساعت خواب آقای یحیی نژاد !! اول حساب بیش از صد نفر را مسدود می‌کنید و صدای مخالفین را درنطفه خفه می‌کنید و آن‌ها را از اظهار عقیده محروم می‌کنید و تازه می‌فهمید ایراد از قوانین خود سایت است ؟ فکر نمی‌کنید کمی بی انصاف تشریف دارید ! ! از یک طرف بالایار شما میترا خانوم که مجری قانون در بالاترین است کاربران بالاترین را دعوت به کار گروهی می‌کند و می‌گوید


چرا کار گروهی نمی‌کنید؟ این مجاهدها یک کار بلدن خوب هم بلدن آن هم کار سازمانی است خوب همه گروه‌های دیگه هم کار گروهی بکنن و در جایی دیگر می‌گوید لابی کردن اساس دموکراسی تو دنیای امروز است هر کی می‌خواد مطرح شه باید گروه بسازه و لابی کنه و گرنه متاسفانه در زمانه سهرودی زندگی نمی‌کنیم که یکی بشینه کنج خونه فلسفه بنویسه و بعد خواص برن دنبال مطلبش

 
حالا آمدید و می گوئید یک گروهی سازمان یافته با دادن رأی منفی لینکها را فیلتر می‌کند ، خب این قوانین سایت را کی تدوین کرده است؟ شما دارید خودتان اعتراف می‌کنید که ایراد از قوانین سایت است شما به جای اینکه قوانین‌تان را درست کنید به اصل آزادی بیان حمله کردید و درست مثل نظام های یکه تاز و مستبد کوشیدید تا از طریق فرونشاندن بی رحمانه عقیده دگر اندیشان قدرت نمایی کنید!
قدرت یک محیط دموکراتیک در پذیرش هر نوع تغییر به گونه گسترده‌ای به وسیله آزادی کاربران آن در انتخاب عقاید متضادی که، به آزادی، به آن‌ها ارائه می‌شود، تقویت می گردد. در نطفه خفه کردن هر نوع عقیده ناموافق، نشانه پایان یک فراگرد دموکراتیک است
بعلاوه، فقط از طریق فعالیت پیوسته سبک و سنگین کردن و انتخاب نمودن است که یک ذهن دموکراتیک به قدرتی که، در زمانی چنین، به آن نیاز است دست می‌یابد. ما نه تنها به شناخت آنچه معتقد هستیم، بلکه به تحلیل اینکه چرا به آن معتقد هستیم، نیاز داریم




ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۹۱

پاسخگوئی به سوالات فقهی و احکام شرعی در بالاترین


سئوال : آیا یک کاربر می تواند برای کسب امتیاز در بالاترین به لینک های مخالفین هم رأی مثبت بدهد ؟ آیا اشکال شرعی ندارد ؟

بسم الرب الجبارین! اخوی گرامی بستگی به نیت شما دارد! با توجه به استفتائات "مقام معظم بالاترین" کسب امتیاز اگر به نیت رأی به لینک های الحادی و منافقین بدتر از کفار و دشمنان اسلام عزیر باشد این امتیاز از نظر شرعی حرام و کسر امتیاز واجب می باشد! لیکن در مورد شخص صاحب امتیاز میان علمای اعلام اختلاف نظر است. علمای نجف قطع انگشتان دستها را به جهت عبرت خطاکار کافی می دانند اما علمای قم قطع انگشتان دست ها و پاها را به جهت ممانعت از تکرار جرم واجب می دانند. چراکه دیده شده برخی معصیت کاران مصر به تکرار معصیت بوده و بعداز قطع انگشتان دست از انگشتان پاها برای رأی دادن استفاده نموده اند. و من الله توفیق. دفتر استفتائات مقام معظم بالاترین.

توصیه: اخوی گرامی انشاء الله خداوند شما را از راه "چپ" به راه "راست" هدایت کند که در "راست" هم نان است و هم نان و هم امتیاز.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۱

آزادی و زور گویی معادل یکدیگر نیستند


. برای نویسندگانی که به شرف و حرمت نویسندگی و صیانت حقوق روزنامه‌نگاری معتقد هستند مطالبه آزادی چیزی جز مطالبه قانون نیست و اتفاقاً تحدید آزادی بیان در غالب اوقات بصورت نوعی هرج و مرج و بی قانونی بروز می‌کند.

.وقتی شما ندانید که چه اصل و ضابطه‌ای بر کار شما حکومت می‌کند و حدود و ثغور کارتان چیست و تشخیص مجاز و ممنوع را به تخیل افرادی(بالایارها) با سلیقه‌های متفاوت واگذار می‌کنید که به حکم تسلسل آزاد افکار و تداعی معانی و مفاهیم هر طور که دلشان خواست مطلب را تفسیر و تاویل کنند و خود مدعی و خود قاضی و خود مجری باشند ، در آن صوت آنچه وجود خواهد داشت مطلوب هیچ ذوق سلیمی نیست و هیچ طرفدار نظم و قانون آن را تائید نمی‌کند

این وضع، مولود و معلول آزادی نیست و آنچه آزادی را به ولنگاری و افسارگسیختگی و هرج و مرج می‌کشاند عواملی چون تبعیض و بی‌عدالتی و افراط در تحدید آزادی است. گفته‌اند که حد اعلای آزادی این است که آزادی به حد اعلا نرسد امٌا آزادی دقیقاً در آنجا به حد اعلا می‌رسد که زورگوئی آغاز می‌شود بنابراین آزادی و زور گویی معادل یکدیگر نیستند بلکه دو چیزند که مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. آنجا که آزادی هست زورگوئی نیست و آنجا که زورگوئی هست آزادی نیست


مسئولین محترم سایت بالاترین باور کنید ما اخراجیان بالاترین با شما سر جنگ نداریم دشمن واقعی ما ولایت مطلقه ولی فقیه است و با او و دستگاه جهنمی او سر جنگ داریم اگر با شما دشمنی داشتیم حساب کاربری در سایت باز نمی‌کردیم . ما به وضع موجود اعتراض داریم از شما آزادی بیان می‌خواهیم . از شما قانون می‌خواهیم آنجا که قانون نیست هر کس دستخوش هوی و هوس دیگران است و هیچ‌کس آزاد نیست، با بودن قانون همه در حدود قانون، آزادند بنابراین لازمه آزادی وجود قانون است

اعتراض ما به شما مسئولین بالاترین هم مسالمت آمیز است و تنها سلاح ما قلم ماست و ارزش قلم و نویسنده وابسته است به قدرت انتقاد و اعتراض آن نویسنده . چون ما همیشه یکسان فکر نمی‌کنیم و هر یک فقط قسمتی از حقیقت را آنهم از دیدگاههای متفاوت می‌بینیم راه درست و روشن ما آن خواهد بود که بطور متقابل یکدیگر را تحمل کنیم. یقین داشته باشید که هیچ‌کس آزادی خود را از دست نمی‌دهد مگر بعلت ضعف خویش. عقاید مختلف می‌تواند خطرناک باشند ، امٌا اختناق عقاید، بزرگترین مخرب یک جامعه دموکراتیک است........... ناتمام


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۱

بیانیه کاربران اخراجی بالاترین به گزارشگران بدون مرز



آزادي عقيده و بيان حق هر انساني است و اين حق مستلزم آن است که کسي از داشتن عقايد خود بيم و نگراني نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
اعلاميه جهاني حقوق بشر- ماده 19

ممکن است آزادی یک فرد عادی متضمن آزادی دیگران نباشد امٌا آزادی نویسنده قطعاً متضمن آزادی دیگران است و به همین جهت وقتی نویسندگان یک جامعه آزاد نباشند مردم آن جامعه نیز آزاد نخواهند بود

همانگونه که اطلاع دارید وضعیت آزادی بیان و ابراز اندیشه و همچنین جریان و نشر آزاد اخبار و اطلاعات در فضای داخلی ایران آنچنان وخیم و نامساعد است که اینترنت و وبلاگنویسی و عضویت در سایت‌های اجتمایی برای ایرانیان به مهمترین ابزار نشر عقاید و همچنین انتشار و مبادله اخبار و اطلاعات مبدل گشته است. در ایران که به بزرگترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه مبدل شده است بهای مطالبه حقوق انسانی بازداشت، شکنجه و اعدام است. و از طرفی سانسور در اینترنت و جلوگیری از دسترسی به اطلاعات آن هم در عصر انقلاب اطلاع رسانی نشان دهنده ترس و وحشت از آگاهی مردم است

با توجه به جو سانسور و عدم آزادی بیان در رسانه های عمومی ایران شبکه های اجتمایی مخصوصاً سایت بالاترین به سرعت به پلاتفرمی برای انعکاس اخبار و ابراز آزادانه نظرات شد و ما تعدادی از کاربران بالاترین در راستای کمک به نشر و آزادی بیان در این سایت فعالیت داشتیم ولی مدتی است که سایت بالاترین حساب کاربری نزدیک به 100 کاربر را به جرم نوشتن عقاید و یا به بهانه‌های واهی مثل ارسال تکراری لینک و یا گزارش نادرست در عرض چند روز بطور دائم مسدود کرده و کاربران را از این سایت اخراج کرد

اگر نوشتن وب‌لاگ و بیان آزاد افکار و عقاید و انتشار و انعکاس رویدادهای در بسیاری از نقاط جهان صلح آمیزترین شکل مبارزه سیاسی است پس چرا باید ما کاربران این چنین مورد سرکوب و سانسور این سایت که از آغاز ابزاری برای بیان آزاد و دفاع از آزادی بیان بود قرار بگیریم ؟

ما کاربران اخراجی بالاترین از مسئولین محترم سایت بالاترین خواهان رعایت مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر هستیم که در آن آزادی بیان به عنوان حق اولیه هر انسان خاطر نشان شده است و هم چنین خواهان بازگشایی بی قید و شرط حساب‌های کاربری مسدود شده هستیم

رونوشت
سایت بالاترین
سازمان گزارشگران بدون مرز

از کاربرانی که حساب کاربریشان در چند روز اخیر بسته شده است تقاضا داریم لینک صفحه شخصی خود را برایمان ارسال کنند
بعد از تکمیل اسامی این بیانیه با ترجمه به زبان انگلیسی برای نهادهای بین‌المللی دفاع از آزادی مطبوعات و حمایت از وبلاگ نویسان و همچنین به گزارشگران بدون مرز و خبرگزاری‌های معتبر ارسال خواهد شد

ایمیل
لیست حساب‌های مسدود شده

https://balatarin.com/users/golbaz
https://balatarin.com/users/kimia128
https://balatarin.com/users/farzad652
https://balatarin.com/users/setare120
https://balatarin.com/users/nodictator
https://balatarin.com/users/abadan54
https://balatarin.com/users/ahmad-l
https://balatarin.com/users/banoyeirani
https://balatarin.com/users/salarralas
https://balatarin.com/users/etehad10
https://balatarin.com/users/shabgir1001
https://balatarin.com/users/shabavaz
https://balatarin.com/users/sale_azadi
https://balatarin.com/users/ghiyam
https://balatarin.com/users/shabnamh
https://balatarin.com/users/qmarth
https://balatarin.com/users/m.emami
https://balatarin.com/users/zugerberg
https://balatarin.com/users/shahsavar97
https://balatarin.com/users/parishan
https://balatarin.com/users/iranpak
https://balatarin.com/users/amirfarid
https://balatarin.com/users/h8257
https://balatarin.com/users/vatandoste
https://balatarin.com/users/iranazad2020
https://balatarin.com/users/kahkashan
https://balatarin.com/users/che_guevara
https://balatarin.com/users/saeedi
https://balatarin.com/users/zzab
https://balatarin.com/users/moavenian
https://balatarin.com/users/fereshteh44
https://balatarin.com/users/khodabandeh
https://balatarin.com/users/khorosh
https://balatarin.com/users/payam30
https://balatarin.com/users/fetnegar
https://balatarin.com/users/siavash5
https://balatarin.com/users/bahman50
https://balatarin.com/users/kashef_62
https://balatarin.com/users/azadi1390
https://balatarin.com/users/manocher
https://balatarin.com/users/setigh
https://balatarin.com/users/zeynab
https://balatarin.com/users/amytis
https://balatarin.com/users/melisa46
https://balatarin.com/users/melika_raha
https://balatarin.com/users/alinekooi
https://balatarin.com/users/khoroush
https://balatarin.com/users/shabgard1001
https://balatarin.com/users/zuger
https://balatarin.com/users/koohmostofi
https://balatarin.com/users/ali333
https://balatarin.com/users/mearaj
https://balatarin.com/users/gab47
https://balatarin.com/users/nancy_1347
https://balatarin.com/users/pirozi2012
https://balatarin.com/users/shayan21
https://balatarin.com/users/kamangir2000
https://balatarin.com/users/zede-velayat
https://balatarin.com/users/farugh
https://balatarin.com/users/adhrdi
https://balatarin.com/users/paria_shamlu
https://balatarin.com/users/shureshgar
https://balatarin.com/users/song
https://balatarin.com/users/abidar
https://balatarin.com/users/fardayeiran
https://balatarin.com/users/naseema
https://balatarin.com/users/azadjoo
https://balatarin.com/users/peymaneh
https://balatarin.com/users/bahram62
https://balatarin.com/users/fardin2006
https://balatarin.com/users/n1na67
https://balatarin.com/users/salehi47
https://balatarin.com/users/mohhag
https://balatarin.com/users/safamoeini
https://balatarin.com/users/aftabmah
https://balatarin.com/users/zanazad
https://balatarin.com/users/robatkrimi
https://balatarin.com/users/polizei
https://balatarin.com/users/zalilmordeh
https://balatarin.com/users/l_lrm
https://balatarin.com/users/b-roshan
https://balatarin.com/users/etehad100
http://balatarin.com/users/na-yakva-vak
https://balatarin.com/users/daneshkadeh
http://balatarin.com/users/payameazadi
https://balatarin.com/users/adhrdi
http://balatarin.com/users/antidictator
https://balatarin.com/users/ghiamdoust
https://balatarin.com/users/ashke-mahtab
https://balatarin.com/users/ehsan_ay
https://balatarin.com/users/bahram38
https://balatarin.com/users/fardin2006
https://balatarin.com/users/jahangir7899
https://balatarin.com/users/katriin
https://balatarin.com/users/kashef_62
https://balatarin.com/users/gab47
https://balatarin.com/users/tangsir

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یکشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۱

شرکت سهامی مهدی و میترا



می‌گویند هر کس دوربین‌تر باشد، در تکاپوهایش، هدف‌هائی گسترده‌تر، و بلند‌تر را در نظر گیرد، در سلسله‌ی مراتب انسانی، ارجمند‌تر است، چنانکه :
-لاابالی، تنها در اندیشه‌ی ساعتی دیگر است !
-کولی، به یک روز میاندیشد!
-فرد مجرد، تنها در اندیشه‌ی زندگی خویشتن است!
رئیس خانواده، خود را مسئول زندگی تمام افراد خانواده می‌داند، و در تلاش فراهم ساختن خوشبختی آنهاست!
- یک رجل سیاسی، یک مدیر خوب، یک فرد میهن پرست، برای جامعه‌ی خود، و برای بهبود
زندگی چند نسل از مردم خویش، می‌کوشد!

ولی ار آنجائیکه بشر فریبکار است و این فریبکاری می‌تواند یکی از خصائص ذاتی انسان باشد. در نتیجه یک شیاد هم می‌تواند در کسوت شریفترین، معصوم‌ترین، فداکارترین رجل سیاسی یا مدیر یا مسئول در آید.

انسان نه فقط موجودات دیگر حتی همنوع خود را می‌فریبد، بلکه به نحوی عجیب و جالب خود را هم گول می‌زند و این خودفریبی در نهاد هیچ موجود زنده دیگر نیست . هر حیوان درنده ای بشکلی حیوان دیگر را گول می‌زند و همینکه آنرا غافلگیر کرد شکار می‌کند . ولی چون به مرز همنوع خود رسید متوقف می‌شود و فریب نمی‌دهد و وقتی در صدد فریب همنوع برنیامد هر آینه خود را هم نخواهد فریفت

ولی انسان گذشته از همنوع و غیر همنوع به انحاء مختلف شخص خود را می فریبد . اینکه در افسانه‌ها آورده‌اند خری سطبر در پوست شیری رفت و شیر رنجوری را دنبال کرد و همینکه شیر پا به فرار گذاشت امر بر خر مشتبه شد و پنداشت که واقعاً خود شیر ژیان است و از شادی عرعر سر داد و شیر بمحض شنیدن صدای خر دانست که حضرت کیست و برگشت و در یک چشم بر هم زدن
شکمش را سفره کرد

حالا حکایت سایت بالاترین هم همینطور است مدیران و مسئولین سایت ، برای مقابله با سانسور حکومتی و صیانت از اصل آزادی بیان که از اصول مسلم دموکراسی است، این سامانه را به راه انداختند تا دیگر اندیشان آزادی بیان داشته باشند، بی صدایان در آن صدایی داشته باشند و کاربران دیانت و سیاست آزادمنشی را تجربه کنند و در یک محیط دموکراتیک با رعایت اصول و قوانین تبادل نظر و گفتمان کنند

ولی در عرض چند روز بالاترین صدها کاربر دیگر اندیش را حذف و سانسور کرد و صدای آزادیخواهان را در این سایت خفه کرد و به اصول و مبانی آزادی بیان بی‌اعتنایی کرد و تا جائیکه خود و قوانین نهادینه شده خود را هم گول زد، می‌گویند دیگر اندیشان مخصوصاً هواداران مجاهدین از آزادی بیان در بالاترین سو استفاده می‌کنند ! خب اگر ایرادی هم است باید قوانین را عوض کرد نه حذف صدای مخالف! وقتی در یک سایت اجتمایی و حتی در یک جامعه عدالت اجرا نشود و تبعیض جای آن را بگیرد دیگر رعایت اصول و قوانین وسیله رسیدن به هدفها نخواهد بود و وسایل دیگری جایگزین آن خواهد شد

فی المثال وقتی پول بسهولت انسان را بهر هدفی رسانید و رعایت قوانین و اصول نه فقط انسان را از هدفها دور می‌کند بلکه به دردسر می‌اندازد طبیعتاً نظرها بسوی پول جلب می‌شود و قانون و اصول حکم دلقک سیرک را پیدا می‌کند که در حاشیه گاهگاهی ظاهر می‌شود، آنهم برای مسخرگی و خندادن …

چند سالی است که گردش آزاد اطلاعات در سایت‌های اجتمایی بعنوان یک اصل اساسی پذیرفته شده است و تعدادی از این سایت‌ها با پذیرش کاربران اینترنتی و با صرف هزینه، در این امر مهم مشارکت دارند و در‌ واقع خود کاربران هستند که اخبار و وقایع و رویدادها را در شبکه انعکاس می‌دهند و بازتاب گردش آزاد اطلاعات بدون شک مشکل، معضل، بحران عمیق در هر حکومت توتالیتر بوجود می‌آورد

از اینروی حکومت های مستبد برای آسیب‌شناسی این بحران و چاره جوئی دست بکار می‌شوند ، اولین اقدام آن‌ها سانسور و فیلترینگ و هک کردن این سایت‌ها در شبکه است. این چاره کوتاه مدت و موقتی است و در دراز مدت و با در نظر گرفتن پیشرفت و تکنولوژی چاره واقعی نیست در نتیجه برای سمت و سو دادن اخبار و تحولات سیاسی از نیروهای گمنام و با هویت مجازی استفاده می‌کنند

و از سوی دیگر رژیم به مدیران و مسئولین این سایت‌ها از کانال‌های خود فشار می‌آورد با هر وسیله و با هر زبانی با تهدید با پول با زد و بند، با دام گستردن، این جاست که یک رجل سیاسی یا یک مدیر و مسئول خوب، یک فرد میهن پرست که برای جامعه و مردم می‌کوشد، او را از یک شیاد متمایز می‌کند

امٌا انگیزه من از نوشتن این سطور و کشیدن این کارتون احساس نوعی مسئولیت است چند سال پیش وقتی که رژیم سایت بالاترین را هک کرد به حمایت از آزادی بیان مطلب نوشتم و حتی دست رژیم جلاد را در هک کردن بالاترین به تصویر کشیدم و همین‌طور وقتی این سامانه سال پیش طرح یک ماهه حذف لینکهای ضد دینی از صفحه اول بالاترین را به اجراء گذاشت باز با کشیدن کارتون مخالفت خودم را ابراز کردم و گفتم این گام اولشان هست همه ما مخالف توهین و اهانت به ادیان هستیم ولی حذف کردن راه و روش درستی نیست خود کاربران با بی‌اعتنایی و یا حتی با رأی منفی آزادانه می‌توانند مخالف خودشان را با توهین و اهانت ابراز کنند

و الان هم این کارتون و این مطالب را می‌نویسم تا مسئولین بالاترین قلاده غلامی جمهوری اسلامی را به گردن نگیرند و قلم ها را نشکنند و با همه فشار که بر دوششان سنگینی می‌کند مسئولیت بزرگ خود را بمراتب از سایر عقب افتادگان بهتر احساس کنند . سوداگرانی را در این خارج از کشور شناختیم که برای بدست آوردن سود، وطن که سهل است حتی عیال و اولاد خود را هم اگر بقیمت خوب می خریدند بسهولت در یک طرقه العین می فروختند !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed