هفت پسرانم عنوان کتاب الچیده چروی است که رناتو نیکولای آن را به رشته تحریر درآورده است و دوست عزیزیم اسماعیل محدث آنرا به فارسی ترجمه کرده است . با اشتیاق و علاقه این کتاب را خواندم که در واقع داستان زندگی خانواده چروی است . با وجود اینکه خاطرات خانواده چروی بسیار غمانگیز است ولی یکی از بهترین و زیباترین و در عین حال بیرحمترین داستانهای جنبش مقاومت مردم ایتالیا است که در تاریخ مبارزات ضد فاشیستی این کشور به ثبت رسیده است .
الچیده چروی با همسرش جنووفٌا در نیمه اول قرن بیستم و در سنت نظام فئودالی اربابی با هفت پسر و دو دختر خود زندگی میکند و به زراعت اشتغال دارد پدرچروی دهقانی است که برای احقاق حقوق خود از مالکین فعالیت میکند او شرایط دهقانان و طبقات محرم و زحمتکش و روابط مالک و دهقان و فشار و ظلم غیر قابل وصف که بر این قشر که از کهنترین طبقات جامعه هستند بخوبی آشنایی دارد . و بیشتر این بی عدالتی را ناشی از اعمال نفوذ برخی از مجریان قانون میداند که از حمایت دولت برخوردارند .
او با سادهترین ارزشهای بنیادی فرزندانش را تربیت و بزرگ میکند همان ارزشهای واقعی که خود را در عشق به انسانیت و کار در مزارع و درعمق فرهنگ ساده روستائیان بخوبی خود را نشان میدهد و در کتابهایی که مادر جنووفٌا شبهای بعد از صرف نان و سبزی برای فرزندانش میخواند .
پدر چروی در این کتاب از زبان روزمره و زبان عامیانه برای نقل داستان زندگی خود و هفت پسرانش استفاده میکند او از خاطره فرزندانش و از پارتیزانان که در مقابل مرده خورهای فاشیست و همدستان آلمانیشان ایستادند دفاع میکند هفت پسران او را فاشیستها تیرباران کردند و او داستان فرزندان خود را نقل میکند بسیاری از حرفهای پدر چروی حرفهای پسرانش است او را با درخت بلوط مقایسه میکنند و به او میگویند که هفت شاخه پرورش داد اگر چه آن شاخهها را بریدند امٌا درخت بلوط نهمرده است برای او که یک دهقان است این مقایسه بسیار پر معنا است او میگوید خیلی وقتها در این مراسمها به گریه میافتاد ولی همیشه میگوید به بذر و کشت و کاشت توجه کنید چرا که درخت بلوط وقتی میمیرد به درد هیزم شدن هم نمیخورد اگر میخواهید خانوداده مرا درک کنید به کشت و کاشت فکر کنید بذر ما آرمان ما و آرمان هر انسانی است .
انسانهای داستان زندگی چروی انسانهای درمانده نیستند برعکس انسانهایی توانمند و واقعگرایی هستند که به توسعه و ترقیخواهی و به وطنشان عشق میورزند . آلدو فرزند بزرگ ، تئوریسین و مغز متفکر خانواده است و دانش و علم خود را ابزار و وسیلهای در خدمت خانواده و اجتماع قرار میدهد و برای تحول و بازیابی روشهای مدرن برای تولید بهکار میبرد خانه آنان در زمینهای( کمپی روسی ) به قرارگاه مقاومت علیه فاشیستها تبدیل میشود .
ترجمه این کتاب را دوست گرامی اسماعیل محدث به عزیز مادر رضایی ها و تمام مادران شهدا تقدیم کرده است . و عکس روی جلد کتاب تندیس برنزی برادران چروی است که آقای رضا اولیا هنرمند متعهد ایرانی آن را ساخته است .
معمولاً وقتی کسی کتابی میخواند یک تصٌور ذهنی از چهرهها و شخصیتهای کتاب دارد متاسفانه عکسهای خانواده چروی در این کتاب چاپ نشده بود و بعد از اتمام کتاب کنجکاو بودم با چهرههای آنان آشنا شوم . با موتور جستجو در شبکه اینترنت توانستم عکسهای آنان را ببینم و بادبانم را با عکسهای این قهرمانان مزٌین کنم . و جالب اینکه چهره الچیده چروی درست همانطوری که تصٌورمیکردم بود .
و عاقبت پدر چروی در سن 95 سالگی در سال 1970 چشم از جهان بست و امروز نوههای او پدربزرگ شدهاند درست مثل خود او ، ولی دیگر در خانه قدیمی زمینهای کمپی روسی زندگی نمیکنند آنجا را به موزهای به نام چروی کردهاند تا مردم ایتالیا ببینند و بفهمند و به یاد داشته باشند مقاومت و پایداری علیه ظلم و ستم فاشیستی را و از هفت پسرانش یازده فرزند بجا مانده است و ازهر بذر و کاشت او خروارها محصول و برداشت مانده است . یادشان گرامی باد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر