Recent Posts
دوشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۶
در اتاق انتظار مطب دکتر
بروی صندلی اتاق انتظار مطب دکتر نشسته بودم در کنارم بروی صندلی مجاور مرد سالخوردی این پا و اون پا می کرد تا هر طوری شده سر صحبت را باز کند و منتظر نگاهم بود تا درد دلش باز شود
با لبخندی مهربان آرنجش را نشانم میهد " این تیره گی پوست آرنج مرا میبینی ؟ وقتی که جوون بودم یعنی سالیان سال پیش فکرش را بکنید الان حدود 84 سال دارم . داشتم تو مزرعه کار میکردم ناگهان یک مار سمٌی آرنجم را نیش زد و زهرش را وارد بدنم کرد . معطل نشدم و سریع با چاقوی تیزم شکافی نسبتاً عمیق بر دستم باز کردم وبا دهانم سمٌ مار لعنتی را از آرنج دستم بیرون کشیدم "
با اضطراب صحنه را در ذهن خود مجسم میکردم و زیر فکر سوزش درد آن بودم
دستی به سرش میکشید و ادامه میدهد " نه مثل نازک نارنجیهای امروزی که با یک نسیم به تب و تاب میافتند و قرص و دوا به نافشان میبندند . نه ، نه مثل جوونهای اکستازی امروزی " !!
خواستم کمی مسئله را عادی جلوه دهم گفتم " شما دیگه زیاد سختگیری میکنید "
لحظهایی بعد با انگشت نشانه گوشهای از دهان باز شدهاش را نشانم میدهد و میگوید:
میبینی این حفرهای که تو لثهام افتاده ؟ تو جبهه جنگ بودم چند روزی بود که دندونم بشدت درد میکرد و به لرز و تب 41 درجه افتاده بودم و لپام باد کرده بود انگار یه سیب درسته در دهانم گذاشته بودند !!
ولی اصلاً نترسیدم ! نه آقا " یه شب که داشتم از درد بی هوش میشدم یه پاره سنگ و قلم دستم گرفتم و به جون دندونم افتادم و آنقدر کوبیدم تا تیکه تیکه اش کردم و همه تکههایش را بیرون کشیدم
در حین این که به حرفهای او گوش میدهم بی اختیار دندانهایم را بهم میسایم و احساس خشکی در دهانم حس میکنم
او ادامه میدهد " نه مثل جوونهای ویدئوگیمی و تیتیش مامانی امروزی و بعد آهی از لذت میکشد .
برای عوض کردن صحبت از او میپرسم " برای چی پیش دکتر آمدید ؟ ظاهراً خوب و سر حال و سر زنده هستید !!
در جوابام میگوید " آخه بیرون خیلی سرده و دوست ندارم بروم تو کافه بشینم اومدم اینجا نشستم .
در حالی که دستی به پوست چروک گردن خود میکشید سرش را بطرفم میچرخاند و میگوید : حالا شما برای چی آمدید ؟ حالتون خوب نیست ؟
من که برای گرفتن مقداری ویتامین پیش دکتر رفته بودم جرئت حرف زدن از کمبود ویتامین را نداشتم و با دست پاچگی گفتم " نه نه چیز مهٌمی نیست برای مشاوره آمدم بعد برای اینکه از حکایات پیرمرد عقب نمانم گفتم غلظت آهن بدنم بالا است آمدم ببینم نظر دکتر چیه !! چکار باید بکنم ؟؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر