Recent Posts

شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۲

وقتی متولی احترام امامزاده را نگه نمی دارد !


آقای آرش سیگارچی روزنامه نگار ایرانی مقیم آمریکا در وبلاگ خود مقاله ای را منتشر کردند که در تیترآن آمده است : قسم «مجاهدین خلق» را باور کنیم یا دم خروس شان را؟ و درعنوان آن نوشته است که مجاهدین مدتهاست سعی دارند فعالیت خود را معقول جلوه بدهند ، اما گاهی عملکرد این گروه خیلی متناقض می شود و اشاره می کند به گزارش جدید نماینده ویژه سازمان ملل در عراق یعنی مارتین کوبلر که ادعا کرده است که مجاهدین حقوق اعضایش را درعراق نقض می کند و حالا آرش خان سیگارچی می گوید بیش از این برخی از رها شدگان از اشرف بر نقض حقوق بشر از سوی مجاهدین تاکید داشتند ولی همواره مسئولین مجاهدین این معترضین را به جمهوری اسلامی وصل می کردند. اما حالا که نماینده ویژه سازمان ملل این ادعا را کرده نمی شود به سادگی از آن گذشت

 آقای سیگارچی در ادامه مقاله خود می نویسد وقتی آقای احمد شهید  گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد ماموریت اش تائید می شود در سایت مجاهدین انعکاس می یابد و یا وقتی که کمیسر عالی پناهندگان ملل حمله به لیبرتی را در بیانیه ای محکوم می کند مجاهدین در سایتشان انعکاس می دهند. امٌا گزارش مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در عراق را خیانتکارانه و او را عامل رژیم می دانند و این طرز برخورد و معیار دوگانه را این خبرنگار مقیم آمریکا نمی پسندد

جناب آقای سیگارچی دو عرض مختصر به حاشیه این نوشته شما دارم ببین عزیزم در این دوره زمانه اگر حواست جمع نباشد خر را با خور و مرده را با گور می خورند ، این را من نمی گویم بلکه سوابق و لواحق نشان می دهد چطور می شود از آب گل آلود ماهی های چاق و چله گرفت شاید سن شما قد ندهد ولی بگذاراز بازی های نغزروزگارازهمین گزارشگران ویژه ملل متحد برایت بنویسم در بهمن 1368 یعنی یک سال و اندی بعد از قتل عام زندانیان سیاسی درسال 67 نماینده ویژه سازمان ملل متحد آقای رینالدو گالیندوپل برای بررسی وضعیت حقوق بشر وارد ایران شد و بعد هم نتیجه گزارش خود را تسلیم کمسیون حقوق بشر و مجمع عمومی ملل متحد کرد

در این گزارش گالیندوپل مدعی شده بود که در پنج ماه اخیر در ایران هیچ اعدام علنی صورت نگرفته است در حالی که خود رسانه های رژیم خبر از اعدام صدها تن در همان فاصله پنج ماه می دادند حتی خود کارگزارن رژیم خودشان بارها نه فقط به نقض حقوق بشر اعتراف می کردند بلکه آن را متکی به قوانین و مقرارت رسمی خودشان تبلیغ کرده می گفتند مجازات هایی که معمولاً تحت عنوان تعزیر و بر اساس حکم دادگاه صورت می گیرد تماماً بر مبنای احکام و مقرارات مهم موجود در سیستم قضایی اسلامی است

و وقتی مادران داغدیده برای دادخواهی خون عزیزانشان به مقر ملل متحد و برای دیدن گالیندوپل می روند او در گزارشش معترف می شود که شاهد گروه کثیری از زنان در برابر مقر ملل متحد در تهران بوده که البته به زعم او بر علیه تروریسم تظاهرات می کردند ادعای گزارشگر ویژه در مورد مضمون تظاهرات را می توان نتیجه شیر پاک خوردگی و شرافت مترجم هیات هم دانست در پی این گزارش سران رژیم تبریکات نثار هم می کردند و نقل نبات در دهان هم می گذاشتند ولی از شما چه پنهان این گزارش قانعمان نکرد که هیچ حالمان را هم بهم زد این گزارش هر انسان شرافتمندی را به خشم می آورد و دچار حیرت و ناباوری غیر قابل وصف می کرد

امٌا از آنجا که ظاهراً گالیندوپل یک دروغ پرداز حرفه ای و هرجایی نبود بلکه حقوق دانی بود که برای خود اعتباری بعنوان گزارشگر ملل متحد داشت سئوال این بود که چرا این آقای به ظاهر محترم به گزارشگری دروغ پرداز و این چنین ناشی تبدیل شده بود ؟ و هدف از این دروغ پردازی ها چی بود ؟ همه ویژگی های گالیندوپل و نیز تشکیلاتی که او از طرف آن برای بررسی وضعیت حقوق بشر به ایران فرستاده شده بود وجود یک معامله کثیف را به عنوان تنها دلیل منطقی این دروغ پردازی تائید می کرد. معامله به روی خون زندانیان اعدام شده و رنج و شکنجه و اسارت یک ملت بود! یعنی در واقع خود متولی احترام امامزاده را نگه نداشته بود!  دکاندار حقوق بشری که حتی خود را از سیاست هم بدور می دانست و فقط برای حقوق بشر دل می سوزاند بر سر سفر امثال لاجوردی جلاد نشسته بود و نانش را در خونابه شکنجه شدگان اوین گوهر دشت تلیت می کرد

بله آرش خان پخت و پزها و بند و بست های درون پرده و مواضعات و معاملاتی که زورمندان در خفا بر سر منایع و مصالح ملت ها انجام می دهند چیز تازه ای نیست! البته در آستانه سفر هیات سازمان ملل همان موقع همین بچه های مجاهدین و مبارزین کتاب های حاوی اطلاعات مربوط به انبوه به ناحق اعدام شدگان، انبوه شکنجه شدگان، نشانی های بسیاری از شهدا، اسیران، مفقولان مقاومت در ایران، به اضافه نام و نشانی و کروکی صدها زندان علنی و مخفی رژیم در تهران و شهرستانهای ایران، محل و علائم گورهای دستجمعی شهدای مقاومت، شمارش انواع شکنجه، از جمله شکنجه های اختراع شده توسط رژیم و لیست دقیقی از شکنجه گران رژیم، و مجموعه بزرگی از گزارش های شکنجه شدگان از بند رسته و وابستگانشان و اشخاص دارای اطلاعات خطاب به گزارشگر ویژه مکتبوب شده بود و طی ملاقات توضیحی تماماً در اختیار گزارشگر ویژه گذاشته شده بود! اما انگار در خدعه و نیرنگ او نادره زمان و مادر شیطان شده بود! بله این بازی های شیطان صفتانه که بر ضد یک مقاومت ساز می شود برای ما تازگی ندارد

البته این آبروریزی برای سازمان ملل عواقبی بدی داشت و بعداً زیر فشارافکار عمومی و افشاگری های گسترده، گالیندوپل مجبور شد دوباره دیگر به ایران برود و گزارشات بعدی آن رنگ و بوی دیگری گرفت و در نهایت در گزارشات بعدی گالیندوپل رژیم ایران را به نقض فاحش حقوق بشر متهم کرد. ولی آنچه که می خواهم بگویم این است که اگر گزارشی از هر مقام و منصبی باشد اگر شعاعی از حقیقت و واقعیت در آن منعکس نشود آن چه در این رهگذر رشته اند چله خواهد شد. حالا درِ بی صاحب مارتین کوبلرنماینده ملل متحد درعراق هم به روی همین پاشنه می چرخد و جناب گزارشگر ملل متحد سبیل نوری مالکی را چرب و خر مراد خامنه ای را نعل می کند . بله بردار اگر حواست جمع نباشد این ها خر را با خور و مرده را با گور می خورند 

بگذریم از این که دکتر طاهر بومدرا رئیس دفتر حقوق بشر سازمان ملل در عراق با مارتین کوبلر سر معامله او با ایران با هم سرشاخ شدن و این انسان شریف از پست و مقام و منصب خود استعفاء داد و نوشت و گفت گزارشات کوبلر دستکاری شده و سازمان ملل اگر می خواهد صداقت و اعتبارش را احیاء کند باید کمیسیون تحقیق تشکیل دهد و کوبلر را بر کنار و بخاطر جنایت او را محاکمه کند . امٌا واقعیت این است که کوبلر خودش مجاهدین را به اجبار وارد لیبرتی کرده و در تیر رس رژیم قرار داده و اصلاً نگران کشته و مجروح شدن حمله های موشکی رژیم به آنها نیست ولی دل نگران نقض حقوق بشر از طرف مسئولین مجاهدین در داخل کمپ است! اجازه ورود به وکلا و حقوقدان ها و خبرنگاران بین المللی به کمپ لیبرتی نمی دهد ولی نگران فزاینده برخوردهای توهین آمیز مسئولین مجاهدین در داخل کمپ است! والبته هیچ قپحی برای عمل خویش نمی شناسد و بجز حجب و حیا دریدن هنری ندارد

سر صحبت را درز می گیرم حالا که بحث کوبلر شد یاد هموطن او گوبلز افتادم مثل گوبلز و دو تا شپش را میدانید؟ دو تا شپش شرط می بندند که کدامیک زودتر از یک گوشه لب گوبلز به گوشه دیگر می رسند می دانید کدام برنده شد؟ آنکه دور کله را دور زد این راه نزدیک تر بود یعنی که هر قدر مغزش کوچک بود دهانش بزرگ بود و پر گویی می کرد

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر