روز چهارشنبه 21 مهرماه 1389 ساعت 8 صبح، سروان شایسته از پلیس امنیت تماس گرفت و مرا به مقر پلیس امنیت در خیابان شریعتی برای ساعت 9 دعوت کرد، عذر خواستم و عرض کردم تا 11 جلسه ای دارم، بعد می آیم. می دانستم که ممکن است بازگشتی نباشد، با همسرم رفتم که اگر ماندگار شدم اتومبیل را برگرداند
آن وقت میگویند نظام قضایی، مردم را به یک چشم نگاه میکند! و بالای ترازوی عدالت قوه قضاییه کلمه عوام فریبانه الله میگذارند و شعار و ادعای تو خالی و مسخرهی همه در برابر قانون برابرند! را سر میدهند و هر از گاهی تو تبلیغات تلویزیونیشان پخش میکنند ، ولی این حقهبازی ها و حیلهها را دیگر کسی باور ندارد !
همین چند روز پیش ماموران امنیتی برای دستگیری آرش صادقی( عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه )به خانه اش ساعت 4 صبح جوری شبیخون زدند و شیشه ها را شکسته که مادر این فعال دانشجویی دچار حمله قلبی شده و پس از چهار روز دربیمارستان فوت کرد ! و آن وقت برای دستگیری آقا زاده آیت الله خزعلی بهش زنگ میزنند و او را به شعبه چهارم امنیت ( مستقر در اوین ) دعوت میکنند و او هم میگوید فعلاً وقت ندارم مشغولم دو ساعت دیگه میام و بقول خودش با ادب و احترام با او برخورد میکنند و آقازاده خزعلی هم بعد از آزادی از افسران شایسته پلیس امنیت تقدیر میکند
در حکومت جمهوری اسلامی نزدیک بودن به مراکز قدرت نحوه برخورد با منتقدان را تعیین میکند منتقد هم با برانداز تفاوت دارد و جایگاه آقا زاده با دانشجوی آزادیخواه هم متفاوت است. غلط نکنم من فکر کنم ولی فقیه میخواهد در آینده از آقای مهدی خزعلی بعنوان رئیس جمهور آینده کشور استفاده کند البته اگر حکومت تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری دوام بیاورد
ای کاش آقای مهدی خزعلی بعد از تقدیر از افسران شایسته در وبلاگش مینوشت چطور شد که آزادش کردند ؟ تا سایر زندانیان دربند اوین هم یاد بگیرند و از زندان آزاد بشوند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر