وقتی که اندیشه یارای مقابله با اندیشه را نداشته باشد باید که درهای زندانها و بندهای اوین را باز کنند و اندیشه را بر غل و زنجیر بکشند . بعد از بازداشت پلی تکنیکی ها ، روز 18 تیر هم زمان با ساگرد یورش وحشیانه ماموران امنیتی رژیم به کوی دانشگاه تهران ، حکومت مهروزی متحصنین اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت را هم ( که حزبی رسمی و داری مجوز قانونی است ) مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت می کنند .اونوقت میگویند چرا « مغزها » فرار میکنند و یار و دیار ، زندگی ، فرهنگ و سرزمین آبا و اجدادی خود را ترک میکنند آخه مسئول این فجایع کیست ؟؟
انجمن اسلامي دانشجويان دموكراسي خواه دانشگاه تهران بیانیهای با قلمی بسیار شیوا دراعتراض به بازداشتهای اخیر ، صادر کرده و یکی از دانشجویان مبارز که از فعالان جنبش دانشجویی است این بیانیه را همراه با پوستر دانشجویان در بند را برای من هم ایمیل کرده است ضمن تشکر و قدردانی از این نازنین عین بیانیه و پوستر را در وبلاگ قرار میدهم و به امید ذوب شدن میلههای جمود و تحجٌر و شکوفایی مراکز علمی و دانشگاهی و حاکمیت مردمی
بيانيه ي انجمن اسلامي دانشجويان دموكراسي خواه دانشگاه تهران در رسای خداوند حقیقت ، عشق و آزادی
هر شب به آسمان ستاره ای می کشند و باز
این آسمان غم زده ، غرق ستاره است
ما از خشونت متنفريم ، ما چه مي خواهيم مگر تكه اي آزادي ، ما حاملان دردیم . يك درد تاریخی . ما زخميان تيغ خنجریم . خنجر زهر آلوده تحجر و استبداد ، و زين مهلكه رهايي مان نيست . ما همان وارثان سه آذر اهورایی ، اینک میراث دار خون عزت يم ، قربانی تیغ تیز نوچگان حقیر استبدادِ خانمان بر افکنی که عزمش جزم است تا از ایران عزیزمان ، تنها خرابه ای بر جای گذارد . ما نسل سوخته ايم ، قربانی اشتباهات کوچک و بزرگ ديگران ، که در جهنمي هولناک دست و پا می زنیم .
ما ساکنان جزیره ای اینک دور افتاده از جهان متمدنیم و از ساده ترین حقوق انسانیمان محروم . هیهات ! كه اين فرهنگ استبداد زده خود را آن چنان بی مرگ پنداشته که قوانین تاریخ و سیاست را نا دیده بگیرد تا بر خویش بقبولاند که دارای عمري جاودانه است . شاید از همین روست که نگهبانان آن این گونه بی محابا با شمشیر زهر آلود به پیش می تازند و یاران ما را به خیال خویش ، یک به یک درو کرده و به سیاهچالهای آزادی خواهی روانه می کنند .
مگر ما چه كرده ايم كه لحظه اي آسوده نمي گذارندمان ؟ مگر ما چه هستيم تعدادي بنده كه هر چه بخواهند بر سرمان بياورند ؟ چرا جايي نيست كه در آن آراممان بگذارند ؟ چرا نبايد ما آزاد باشيم تا دمي فرياد فرو خورده خود را كه از درون مي سوزاندمان به زبان آوريم ؟ آيا انسانيت درين ملك فرو مرده ؟ آيا ما بايد عروسكي باشيم كه سرنوشت ما را تعيين كنند؟
در هشتمين سالگرد هجمه بنیادگرایی به كوي دانشگاه ، باز حاکمیت اقتدارگرا تنی چند از یاران دبستانی ما را بازداشت کرد که برای بانگ بیدار باش زدن به ملتی این چنین خفته ، و برای آزادی یاران در بندشان بدور از خشونت و در كمال آرامش تحصن کرده بودند .
اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، تنها قربانیان این روز تاريخي نبودند که دیگر یاران آزادی خواه ما را نیز در مکانی دیگر ، در دفتر سازمان دانش آموختگان تحکیم وحدت ، بی هیچ كار كرده يا ناكرده ، بي هيچ جرم و گناهی ، بازداشت کردند و خبرهاي نحس حاکی از انتقال آنان به بند 209 اوین است . همچنین منصور اسانلو ، رییس سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد هم توسط بی وجدانان و بي احساسان مست قدرت ربوده شد تا این اطمینان حاصل آید که قرار است چوب بی لیاقتیها و نا کار آمدی دولت خوش خدمت نهم را آزادی خواهان و منتقدان سیاستهایش بخورند .
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران ، ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت بازداشت شدگان ، بار ديگر به قدرت مستان يادآوري مي كند با اتخاذ سیاست " مشت آهنین " و سرکوب مخالفان ، نمی توانند نا کار آمدی و عدم مشروعیت خویش را از دیدگان پنهان سازند و بهتر آنست که اندک عقلای حاضر در ساختار قدرت ، پیش از آنکه سرنوشت سیاسی ، اجتماعي و فرهنگي کشور عزيزمان ايران به نقطه ای برگشت نا پذیر برسد ، تدبیری اساسی اتخاذ کنند تا ایران عزیزمان از گزند این باران بلا مصون بماند .
رستم آباد دراستان گیلان لرزید
۵ دقیقه قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر