Recent Posts

یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹

وقتی حماقت انسانیت را قربانی می‌کند قسمت آخر


جنبش مقاومت مردمی ایتالیا همه کسانی را که برای آزادی کشور فعالیت می‌‌کردند با آغوش باز می‌پذیرفت. ولی تنها آزادی‌خواهی، برای کسانی که هیچ تجربه نظامی نداشتن کافی نبود . کسانی که در ارتش بودند و تجارب نظامی داشتند به سرعت آموزش‌های اولیه را به داوطلبان می‌دادند چون یقین داشتند که بالاخره روز استفاده از سلاح خواهد رسید

در این جنبش رهایی‌بخش از تمام طبقات جامعه مشارکت می‌کنند، دانشجویان،کارگران،کارمندان، معلمین صنعت‌گران و بیشتر آنان
جوانان آگاه و دلسوزی هستند که نمی‌توانند نسبت به سرنوشت کشورشان بی‌تفاوت باشند هر پارتیزان در بدو ورود به مقاومت نام و هویت جدید می‌گیرد که تمام این نام‌ها از دوستان و رفیقان و جان‌باخته‌گان، وام گرفته‌ شده است

و این نام‌ها بعنوان نشان‌های افتخار حتی بعد از پیروزی هم به روی بسیاری از آنان می‌ماند و الان هم وقتی پای صحبت این سال‌خورده‌گان می‌نشینی وقتی خودشان را معرفی می‌کنند فوری نامی که از مقاومت گرفته‌اند را همراه با نام واقعی خود باز گو می‌کنند

هر پارتیزان که به مقاومت می‌پیوندد گذشته‌اش را قیچی می‌کند و همه چیز را از نو شروع می‌کند اصلاً مهم نبود چه کسی چه نامی دارد، برای یک پارتیزان مهم نامی است که مقاومت به او می‌دهد و به او هویت جدید می‌بخشد

یک پارتیزان برخلاف یک سرباز می‌تواند نظر بدهد و در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت کند و حق انتخاب دارد و این سنتی است که ریشه در تاریخ گذشته دارد و تاریخ‌نویسان بر این باورند که به دوران پیراهن‌سرخ‌های گاریبالدی و بریگارد بین‌المللی جنگ اسپانیا بر‌می‌گردد

زنان در مقاومت یک هویت جدیدی به خود می‌گیرند. زنان که به لحاظ تاریخی و بنا به عرف و سنت‌های عقب‌مانده رایج جامعه دست و پایشان بسته بود در کسوت پارتیزان از یک پروسه تاریخی گذر می‌کنند و نقش بسیار مهم در پیشبرد مقاومت ایفا می‌کنند. زنان پارتیزان هیچ گونه وابستگی به همسر و فرزند نداشتند و باید آزاد می‌بودند تا خود و زندگی‌شان را تماماً وقف آزادی میهن وکل آحاد جامعه می‌کردند

70000 زن برای مقاومت ثبت نام می‌کنند 2500 تن از زنان جان می‌بازند و 2750 نفر روانه اردوگاه‌ها و تبعید و اسیر می‌شوند4650 تن از زنان زندانی و شکنجه می‌شوند و بالغ بر 20000 وطن پرست ایتالیایی بدون این که پارتیزان باشند وقت و پول و تدارکات و پشتبانان مقاومت می‌شوند و زنانی هستند که بدون ترک خانواده به زنان پارتیزان کمک و یاری می‌رسانند و به زندگی عادی خود ادامه می‌دهند و در پشت جبهه در سکوت مبارزه می‌کنند

مهم‌ترین و اصلی‌ترین نیروی پارتیزان‌ها تیم‌های عملیاتی بریگاردهای گاریبالدی بودند و از نظر کمٌیت بیشترین اعضاء را داشتند آن‌ها بیش از 500 تیم عملیاتی و از 120000 پارتیزان تشکیل شده بودند که بیشترین جان فشانی‌ها را، در راه آزادی ِ کشور نثار مقاومت مردم می‌کنند. شمار جان‌باخته‌گان گاریبالدینی تا پیروزی به 40000 تن رسید

کسانی که در کوهستان زندگی کردند و شرایط جٌوی کوه‌های آلپ را می‌شناختند به شرایط دشوار واقف بودند ولی جوانان و دانشجویان با کفش‌های شهری که فکر می‌کردند برای مبارزه مدتی در کوه اطراق می‌کنند و تجربه جدیدی می‌آموزند با برف سهمگین کوه‌های آلپ و سرمای کشنده زمستان و کمبود غذا و جا و مکان روبرو می‌شدند و تازه می‌فهمیدند برای آزادی چه بهایی باید بپردازند

البته تنها کوهستان نبود، پارتیزان‌ها در زمین‌های هموار، دشت‌ها و جلگه‌ها هم حضور داشتند البته تاکتیک‌های متفاوتی را می‌طلبید و هموار بودن زمین تهدید مهمی برای پارتیزان‌ها بود چون در کوه بدون حمایت شهروندان می‌توان مخفی شد و موضع گرفت ولی در دشت و زمین‌های هموار بدون پناه‌گاه و بدون کمک مردم غیر ممکن بود و داشتن روابط صحیح و عمیق با ساکنین در اولویت قرار داشت

عملیات پارتیزان‌ها غافلگیرانه، و حمله و گریز بود و می‌بایست بعد از عملیات سریع به پایگاه‌های خود باز می‌گشتد معمولاً مخفی‌گاه‌ها، پایگاههای زیر زمینی در نزدیک خانه روستائیان بودند و خانواده‌ها هم در مخفی کردن پارتیزان‌ها و تهیه آذوقه نقش تعیین کننده‌‌ای داشتند و البته مخفی کردن پارتیزان‌ها هم برای روستائیان ریسک محسوب می‌شد و آگاهانه روستائیان در این مبارزه مشارکت می‌کردند

و حتی کودکان هم وظایف خاصی داشتندو وقتی آلمان‌ها و یا شخص غریبه‌ای نزدیک روستا می‌شد سریعاً کودکان به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند و داد می‌زدند « توینٌی» ها می‌آیند «تویی» به زبان روستائیان شمال ایتالیا یعنی آلمانی و زنان روستا هم با علایم خاص مثل پهن کردن ملافه و یا آویزان کردن پارچه و یا گذاشتن بطری در کنار پنجره، پارتیزان‌ها را از حضور آلمان‌ها آگاه می‌ساختند

در جبهه پارتیزان‌ها کاتولیک‌ها، کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، اتسیونیست‌ها، آنارشیست‌ها و حتی طرفداران بادولیو که اعتقاد به پادشاهی و رهبری مارشال بادلیو داشتن شرکت می‌کردند و اتحاد عمل در برابر دشمن مشترک داشتند

و اغلب بنا به اعتقادات سیاسی و یا ایدئولوژیکی به بریگاردهای مختلف تقسیم می‌شدند بریگارد گاریبالدی اساساً از کمونیست‌ها تشکیل شده بود . بریگارد عدالت و آزادی وابسته به حزب اتسیون بود بریگارد مته‌اوتی وابسته به سوسیالیست‌ها بود و تمام بریگاردها تحت کمیته آزادیبخش ملٌی فعالیت داشتند

دشمنان مقاومت همیشه فکر می‌کردند که پارتیزان‌ها اعضای بسیار زیاد و از تسلیحات و مهمات قابل توجهی برخوردار هستند در صورتی که بیشتر سلاح‌های آن‌ها فرسوده و یا تجهیزات بسیار ساده نظامی داشتند آنان 6500 عملیات علیه نیروهای نازی فاشیستی انجام می‌دهند

در روزهای 23 و 24 و25 آوریل شهرهای شمال ایتالیا یکی پس از دیگری بنا به تصمیم کمیته آزادیبخش ملٌی تصرف می‌شوند. شهردای‌ها کلانتری‌ها دفاتر عمومی تحت تصرف نیروهای مقاومت قرار می‌گیرند چون بیم آن می‌رفت که از زندانیان سیاسی، نیروهای فاشیستی انتقام گیری کنند تصرف زندان‌ها در الویت قرار داشت و بعد از تصرف اماکن نظامی رزمندگان مردم را مسلح می‌کردند

بعد از پنج سال جنگ و خونریزی و بمباران، مردم برای دیدن شهرهای آزاد شده آرام و قرار نداشتند و برای اطمینان از پایان یافتن جنگ به دقت اعلامیه‌ها و جراید پخش شده در خیابان‌ها را می‌خواندند رادیو ایتالیا که به ابزار تبلیغاتی رژیم تبدیل شده بود از پایان جنگ و آزادی ایتالیا خبر می‌داد.

در آمار رسمی می‌نویسند
31000 پارتیزان در این نبردها یا جان می‌بازند و یا اعدام شدند
10000 نفر از مردم عادی کشته شدند
10000 نفر به اردوگاه‌های اسیران برده می‌شوند که 9 هزار نفر از آنان کشته شدند
ولی بسیاری از تاریخ نویسان قربانبان را دو برابر تخمین می‌زنند

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر