گله گرگها وقتی گرسنه میشوند و شکار گیرشان نمیآید به سراغ جان ضعیفترین گرگ گله که در اثر ضعف و خستگی به زمین میافتد میروند و او را میدرند.
در نمایش انتخابات مجلس رژیم درندگان گله آخوندی به سراغ باصطلاح اصلاح طلبان رفتند و آخرین استخوانهای باند خاتمی را به دندان کشیدند و عدم مشارکت مردم در انتخابات در عمل نشان داد این رژیم هیچ گونه مشروعیتی نداد و مردم خواهان دگرگونی بنیادی وخواهان سرنگونی حکومت آخوندی هستند
و حالا دیگر صورت مسئله تغییر اساسی کرده است و به نوعی سادهترشده در یک سو دگرگون طلبان و یا براندازان و در سوی دیگر حافظان نظام قرار دارند و جریانهای میانه دیگر در عمل وجود ندارند . و به طور رسمی اصلاحات آخوندی مهر باطل خورد و خاتمی عوام فریب هم جارو شد .
حالا صحبت این است که اصلاح طلبان آخوندی کجا میروند ؟ بعید به نظر میرسد در مسیر مبارزات اجتمایی و سیاسی مردم ایران قرار بگیرند و همراه با مردم جان به لب آمده در فکر نابودی رژیم باشند . یا باید مثل خاتمی عقب نشینی کنند و دم برنیاورند و انفعال سیاسی پیشه کنند و یا همراه با حوزههای جهلیه و مجلس مادون تاریخ تحت امر ولی فقیه ، در سرکوب و اختناق و غارت کشور سهیم باشند و دار و ندارمان را به باد بدهند و زیاد هم جای تعجب ندارد که اصلاح طلب حکومتی ، با تغییر و تحولات سیاسی اصولگرا شود نمونه بارز آن یکی از دوستان سابق خودم است
یادم میاد دوره نوجوانی بک دوست بسیار صمیمی داشتم که باهم در جستجوی آزادی به انقلاب رسیدیم و از استقلال و آزادی استبداد و جمهوری اسلامی نصیبمان شد . و بعد از انقلاب مسیر ما از هم جدا شد او به طرف حکومت جمهوری اسلامی رفت و من با او قطع رابطه کردم وقتی کشورم به زندان تبدیل شد و مردم زیر شلاق ظالمانه آخوندها قرار گرفتن و رشوه خوری و ریاکاری دین فروشی عادی شد چمدان تبعید اجباریم را بستم اگرچه در دلم غم غریبی خانه کرده بود و طاقت دوری نداشتم ولی چاره ای نبود و راهی ایتالیا شدم .
و بعد از چند سال شنیدم این دوست سابقم در دوران ریاست جمهوری خاتمی خودش را کاندیدای اصلاح طلبان شهرمان کرده بود و در انتخابات مجلس رای آورده و پیروز شده ، و به عنوان اصلاح طلب برای استقرار دموکراسی وارد مجلس میشود . وحتی دو بار از مجلس جنایت رژیم به منزل من زنگ زد که حاضر به صحبت کردن با او نشدم و وقتی اصولگرایان عرصه کرسیهای مجلس را بر اصلاح طلبان تنگ کردن در دور بعدی انتخابات مجلس او خود را به عنوان اصول گرا کاندید کرد و حتی معاون وزیر بهداشت شد . او قواعد بازی برای بقاء خود را پذیرفته و از جبهه باصطلاح اصلاح طلبان به جبهه اصولگرایان رفته بود و ظاهراً شکل عوض کرده بود ، ولی ماهیت و محتوایش که همان حفظ نظام است تغییر نکرده بود .
Recent Posts
سهشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۷
چهارشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۷
کاین هنوز از نتایج سحر است
جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷
چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۷
برلوسکونی برنده انتخابات ایتالیا شد
همان طوری که پیش بینی میشد سیلویو برلوسکونی برای سومین بار به سمت نخست وزیری انتخاب شد . برلوسکونی با ائتلاف راست میانه % 4 /46 آرا را کسب کرد در حالی که والتر ولترونی با ائتلاف چپ میانه توانست % 9 / 37 آرا مردم را کسب کند
یکی از مهمترین اصول دموکراسی در کشورهای متمدن پذیرش شکست سیاسی است و یقیناً از فردا نیروهای باصطلاح چپ مواضع سیاسی و اشتباهات حزبی خود را تجزیه و تحلیل کرده ، و مورد بررسی و بازبینی قرار میدهند
مهمترین تغییر و تحول این انتخابات راه نیافتن چپ رنگین کمان به پارلمان بود که با ائتلافی از دو حزب ، کمونیست ( احیا کمونیستی ) و حزب سبزها تشکیل شده بود و با آراء % 1/3 برای اولین بار شکست سیاسی سنگینی را تجربه کرد و برتینوتی دبیر اول حزب از سمت خود استعفا داد و هم چنین راست افراطی هم آرا لازم برای ورود به پارلمان را کسب نکرد .
برلوسکونی صاحب بخش عمدای از رسانههای جمعی مثل تلویزیون کانال 5 ، ایتالیا یک ، شبکه 4 اسکای ، و صاحب باشگاه پر آوازه آس میلان و از سرمایه داران کلان بازار اقتصادی ایتالیا است و یقیناً سرمایه او توانسته ، این جایگاه سیاسی او را هموار کند . ولی به اعتقاد نیروهای چپ برلوسکونی ، با تمرکز سرمایه و قدرت سیاسی میتواند تهدیدی برای دموکراسی باشد مثل پوتین که قدرت سیاسی مطلق را از آن خود ساخته است .
در ضمینه سیاست خارجی و روابط با ایران ؛ معمولاً سیاستمداران مواضع خود را بر اساس سیاستهای کلان کشور تنظیم و دنبال میکنند . ولی ما شاهد بودیم دولت چپ میانه بعد از برلوسکونی که به نخست وزیری پرودی و حدود 2 سال در ایتالیا حکومت کرد در واقع آن دوره عصر رشد ارتباطات و روابط بین ایران و ایتالیا بود
اگر یادتان باشد پرودی اولین نخست وزیر یک کشور اروپایی بود که به ایران سفر کرد و آخوند خاتمی هم اولین سفر اروپایی خود را از ایتالیا آغاز کرد که مورد استقبال وزیر امور خارجه ایتالیا یعنی ماسیمو دلما قرار گرفت و آنروزهیچ وقت یادم نمیرود که ماشین خاتمی آماج رگبار تخم مرغهای گندیده مجاهدین در رم قرار گرفت
و درهمین دولت پرودی هیاتهای متعدی از سیاستمداران ایران ، همیشه میان رم و تهران در تردد بودند و میدیدیم آخوندی مثل پور محمدی با عبا و عمامه چنان سلانه سلانه به طرف پارلمان ایتالیا میرفت که انگار میخواهد وارد مسجد جامع ولایت شود
بگذریم شاید دیگر از راست و چپ و میانه سخن گفتن معنا و مفهومی نداشته باشد بهتر است از بالا و پائین و یا از سیر و گرسنه و یا شمال و جنوب حرف بزنیم که بیشتر قابل فهم و درک است .
یکی از مهمترین اصول دموکراسی در کشورهای متمدن پذیرش شکست سیاسی است و یقیناً از فردا نیروهای باصطلاح چپ مواضع سیاسی و اشتباهات حزبی خود را تجزیه و تحلیل کرده ، و مورد بررسی و بازبینی قرار میدهند
مهمترین تغییر و تحول این انتخابات راه نیافتن چپ رنگین کمان به پارلمان بود که با ائتلافی از دو حزب ، کمونیست ( احیا کمونیستی ) و حزب سبزها تشکیل شده بود و با آراء % 1/3 برای اولین بار شکست سیاسی سنگینی را تجربه کرد و برتینوتی دبیر اول حزب از سمت خود استعفا داد و هم چنین راست افراطی هم آرا لازم برای ورود به پارلمان را کسب نکرد .
برلوسکونی صاحب بخش عمدای از رسانههای جمعی مثل تلویزیون کانال 5 ، ایتالیا یک ، شبکه 4 اسکای ، و صاحب باشگاه پر آوازه آس میلان و از سرمایه داران کلان بازار اقتصادی ایتالیا است و یقیناً سرمایه او توانسته ، این جایگاه سیاسی او را هموار کند . ولی به اعتقاد نیروهای چپ برلوسکونی ، با تمرکز سرمایه و قدرت سیاسی میتواند تهدیدی برای دموکراسی باشد مثل پوتین که قدرت سیاسی مطلق را از آن خود ساخته است .
در ضمینه سیاست خارجی و روابط با ایران ؛ معمولاً سیاستمداران مواضع خود را بر اساس سیاستهای کلان کشور تنظیم و دنبال میکنند . ولی ما شاهد بودیم دولت چپ میانه بعد از برلوسکونی که به نخست وزیری پرودی و حدود 2 سال در ایتالیا حکومت کرد در واقع آن دوره عصر رشد ارتباطات و روابط بین ایران و ایتالیا بود
اگر یادتان باشد پرودی اولین نخست وزیر یک کشور اروپایی بود که به ایران سفر کرد و آخوند خاتمی هم اولین سفر اروپایی خود را از ایتالیا آغاز کرد که مورد استقبال وزیر امور خارجه ایتالیا یعنی ماسیمو دلما قرار گرفت و آنروزهیچ وقت یادم نمیرود که ماشین خاتمی آماج رگبار تخم مرغهای گندیده مجاهدین در رم قرار گرفت
و درهمین دولت پرودی هیاتهای متعدی از سیاستمداران ایران ، همیشه میان رم و تهران در تردد بودند و میدیدیم آخوندی مثل پور محمدی با عبا و عمامه چنان سلانه سلانه به طرف پارلمان ایتالیا میرفت که انگار میخواهد وارد مسجد جامع ولایت شود
بگذریم شاید دیگر از راست و چپ و میانه سخن گفتن معنا و مفهومی نداشته باشد بهتر است از بالا و پائین و یا از سیر و گرسنه و یا شمال و جنوب حرف بزنیم که بیشتر قابل فهم و درک است .
یکشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۷
انتخابات پارلمانی ایتالیا
امروز و فردا 13 و 14 آوریل مردم ایتالیا برای شرکت در انتخابات پارلمانی برای تعیین نخست وزیر آتی ایتالیا به پای صندوقهای رأی میروند
دو نامزد اصلی این انتخابات والتر ولترونی رهبر حزب دموکرات (چپ گرا )و سیلویو برلوسکونی رهبر حزب مردم برای آزادی ( حزب ائتلافی راست گرا ) امیدوارند تا با کسب پیروزی در انتخابات پارلمانی و با تشکیل دولت آینده وضعیت نامطلوب اجتماعی و اقتصادی کشور را بهبود دهند
البته نامزدهای دیگری هم وجود دارند که متشکل از احزاب کوچک هستند ولی شانس کمتری برای پیروزی در انتخابات دارند
والتر ولترونی با اتوبوس انتخاباتی در سفرهای استانی قول افزایش حقوق بازنشستگان و کاهش هزینه دانشگاهی ، کاهش مالیات و تقلیل بورکراسی را داده است و برلوسکونی در برنامه اش اولویت را به توسعه و پیشرفت ، حمایت خانواده ، افزایش امنیت و عدالت ، خدمات اجتماعی ، فدرالیسم ، کاهش مالیات را وعده داده است و برلوسکونی تصمیم دارد نیروگاههای هستهایی ایتالیا را دوباره فعال کند ( تحفه نطنز ) که این نیروگاهها سالها پیش در یک همه پرسی بسته شدند
برلوسکونی از شانس بیشتری برای احراز پست نخست وزیری از رقیب خود برخوردار است .
مردم ایتالیا که در این چند سال اخیر به دلیل رکود اقتصادی و هزینه بالای زندگی و مالیاتهای سنگین و بیعملی سیاستمداران از شرایط موجود خسته شدهاند ، این روزها به برنامههای هر دو کاندید و وعدههایی که به رأی دهندگان داده میشود گوش میدهند اگرچه مردم میدانند این وعدهها بیشتر جنیه شعارهای تبلیغاتی دارد و بعد از انتخابات دوباره نظارهگر همان آش و همان کاسه خواهند بود .
دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۷
تابلوی جیغ اثر ادوارد مونک
تابلوی فریاد ( جیغ ) اثر ادوارد مونک ( مونش ) یکی از مشهورترین آثار هنری دنیا است . و درست به خاطر سادگی خطوط ترسیم شده در آن است که توانسته احساسات شدید و تندی ، مثل اضطراب و پریشانی را در یک انسان عادی به تصویر بکشد . و جیغ در واقع یک واکنش و عکس العمل خودبخودی و غیر ارادی هر انسان است . و ویژگی این تابلو تعمیم دادن شخص خاص سورژه به عامه انسان است که نقاش این احساس قوی و تند را به بیننده تابلو انتقال میدهد و عدم وجود یک دلیل که بتواند این واکنش را توجیه کند سبب میشود که هر کسی بتواند خودش را در این احساس حس کند
در این تابلو رنگهای بسیار تند و ترکیب غیر متعارف جلب نظر میکند و جالب اینکه در آن سالها استفاده از این تکنیک و سبک (رنگ روغن و پاستل ) متداول نبود . و بعد از گذشت یک قرن که از خلاقیت آن میگذرد امروزه این سبک قابل درک و پیروان زیادی دارد .
ادوارد مونک در حقیقت با ترسیم مجموعهای ازخطوط زمخت موج دار و رنگهای تند یک فضایی از رنج روحی و پریشانی و احساس وحشت را نمایان میکند
اکسپرسیونیسم یک مکتب هنری ، و شیوهای از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای نشان دادن اضطراب و تنشهای درونی از رنگهای تند و خطوط زمخت و برآشوبنده استفاده میکند
در آثار نقاشان اکسپرسیونیسم بر خلاف امپرسیونیسم که مضمونهای دلنشین و رنگهای دلانگیز وجود دارد زیبایی و آراستگی کنارگذاشته میشود و برای بیان ناهنجاریهای درونی و ذهنی انسان ، مضمونهای مثل مرگ ، بیماری ، جنون ، ترسیم میشود ، و در واقع به واقعیتهای تلخ ذهنی انسان اصالت میدهد و به آن میپردازد
در آثار بسیاری از اکسپرسیونیستها بوضوع خشم رنجدیدگان و به نوعی اعتراض به نارضاییهای اجتماعی و به خصوص مخالفت با جنگ خونرویزی به چشم میخورد و هنر را برای نشان دادن و تجسم عواقب جنگ و کشتار بکار میبرند.
هر اثر هنری زائیده شرایط تاریخی و فرهنگی است که در آن رشد و بارور شده است . اگر فرض کنیم همین تابلو جیغ مونک در یک دوره تاریخی متفاوت ، برای مثال در قرن پنجم به نمایش گذاشته میشد بی تردید نقاش این اثر را دیوانه میخواندند اگر چه این دلیل بر بی ارزش بودن اثر هنزی نیست . درهر اثر نقاشی در واقع علائمی نهفته است که در مجموع با کدهای هنری همخوانی دارد و جدا از شرایط تاریخی و فرهنگی میتواند ارزیابی شود و کلاً هر اثر هنری با زبان واحد هنر سخن میگوید ولی تشخیص شرایط تاریخی و فرهنگی کمک موثری است تا بتوانیم یک اثر را با در نظر گرفتن شرایط و عوامل محرکه و با دلایل ضمیمه شده بهتر بفهمیم و درک کنیم .
تابلو معروف جیغ معرف نخستین اثر اکسپرسیونیستی و آغاز گر این جریان مهم هنری قلمداد میشود و مونک نقاش نروژی این تابلو ، خیلی زود مقوله عشق و مرگ و رنج ، که تجربه شخصی او از زندگی است را به تصویر میکشد .
او در پنج سالگی مادر خود را از دست میدهد خواهر بزرگ او سوفیا نیز در 15 سالگی در اثر بیماری جان میدهد و خواهر کوچک او مبتلآ به بیماری روانی میشود.
مونک میگوید من همواره یا در میان بیماران بودم یا خود از بیماری رنج میکشیدم . و فقط وقتی گرفتار بیماری و ترس هستم میتوانم نقاشی کنم . و این زندگی پر رنج است که او را به دنیای نقاشی وصل میکند و برای نشان دادن این حالات درونی سبک جدیدی را در دنیای هنر ابداع میکند. و ناهنجاریهای درونی موتور محرکه آثارهنری او میشود او میگوید بدون ترس و بیماری ، زندگی من مثل زورقی بدون پارو است
و خلاصه جیغ روح بیقرار و درمانده انسان در عصر تنهایی مدرن و زاده اضطراب و تنش ذهنی ، روح نقاش است
تابلو جیغ بعد از وقوع یک ماجرا که در زندگی واقعی نقاش اتفاق افتاده ، ترسیم شده ، و مونک در وصف این اثر چنین میگوید
یک روز عصر وقتی قدم میزدم در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره ، خسته بودم و بیمار ، ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم ، خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ ، همچون خون، درآمده بودند . احساس کردم جیغی از دل این طبیعت بر خاست ، و من صدای این فریاد را درک میکردم .و این واقعه را به تصویر کشیدم . ابرها را به رنگ خون حقیقی کشیدم . رنگها جیغ میکشیدند. و طبیعت بود که جیغ میکشید درخون من .
این بود که جیغ ازکتیبه سهگانهٔ * پدید آمد
.............................................................
*جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق ، مرگ ؛ رنج ، است که مونک آنها را مجموعاً «کتیبهٔ زندگی» مینامید.
اشتراک در:
پستها (Atom)