Recent Posts
سهشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۶
کنده شدن ترمز قطار جنبش دانشجویی
امروز هم دانشجویان دلیر پلی تکنیک در تجمع اعتراضی بر علیه حکومت سرکوب و اختناق دست به تظاهرات زدند و همزمان با این تجمع جنبش دانشجویی ، نمایندگان آخوندها به پای میز مذاکره با شیطان بزرگ نشستند . و انگار که تمام بحرانهای اجتمایی و مسائل و مشکلات کشور را حل و فصل کردهاند و فقط مسئله امنیت کشور همسایه مانده است که آنهم به کمک شیطان بزرگ حل میکنند .
البته رژیم مذاکره پذیر نیست و اصلاً استانداردهای بینالمللی را قبول ندارد و این گفتگوها بیشتر یک نشست امنیتی است تا یک مذاکره سیاسی و یقیناً هدف امریکا عقب راندن رژیم و تحت فشار قرار دادن آن در منطقه است ولی رژیم با این گفتگو ها دست از کشت و کشتار برنمیدارد و این نشستها نتیجهایی ندارد مگر مذاکرات با آژانس بینالمللی هستهایی نتیجهای داشت ؟ با وجود اینکه البرادعی همه جور با رژیم کنار آمد !! و یا مذاکرات با اتحادیه اروپا سر مسئله هستهای نتیجه داد ؟ با وجود مشوقهای پیشنهادی !! رژیم تو این ضمینهها نمی تواند کوتاه بیاد .و اگر کوتاه بیاد تضادهای داخلیش اوج میگیرد .
رژیم به احتمال زیاد و برای سرپا نگهداشتن دولت نوری المالکی و برای حمایت از آن پای میز گفتگو آمد چون بعضی از مقامات امریکایی مثل دیگ چنی خواهان سرنگونی نوری المالکی هستند .
دست مریزاد به دانشجویان پلی تکنیک که امروز در پلاکارتهایشان برای احمدی نژاد نوشته بودند « ما ترمز قطار جنبش دانشجویی را کندهایم آیا این پیام دانشجویان را هیئتهای مذاکره کننده شنیدند ؟
سهشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۶
برای چهره خونین تو
برای چشمان
پر از خون درد تو
رنگهای تساوی
را آرزو دارم
تا بتوانی رؤیای
عدالت را ببینی
و یگانگی میان
چشمانت تقسیم شود
برای چهره خونین تو
صورت نقرهای
ماه را آرزو دارم
تا زیبایی چهرهات
در ظلمت بدرخشد
برای قلب جریحهدار تو
فانوسی از عشق و امید
آرزو دارم
تا در تاریکترین
لحظات زندگی
تو را در یابد
برای دستان
معصوم تو
که در دستان
سرد و بی رحم
استبداد بسته مانده است
جسارت « نه » آرزو دارم
تا قید و بند را
با دستان خود بگشایی
برای گیسوان تو
رهایی و انتخاب را
آرزو دارم
تا نجابت اختیار
هر کلام اجبار
را بی رنگ کند
و شانه اختیار
نوازشگر گیسوانت باشد
برای تو
این رنج کهنه التیام مییابد
روزهای آزادی را
برای تو آرزو دارم
ح مقدم(بادبان)
دوشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۶
سفرهاي مختلط شرعي!
آگهيهایی برای تبلیغ سفرهای مختلط شرعی آشكارا در مركز شهرتهران پخش میشود و با طرح سؤال «چرا گناه؟» جوانان را به سفر با اين مؤسسه دعوت میکند تا با حل مسائل شرعي محرم و نامحرم! و قيمت گزافي به همراه دوست پسر يا دوست دختر خود به شمال سفر کنند .
در مرحله اول ثبت نام انجام میشود و سپس با خانمي كه با او آشنا هستيد، به نمايندگيهاي این مؤسسه مراجعه كرده و به دفترخانههاي خاصي معرفي ميشويد تا بدون درج در شناسنامه، صيغه عقد براي شما خوانده شده و سپس با ارائه معرفينامه به همراه آنان به سفر ميروید
اقامت خانمها و آقايان داراي معرفينامه! در هتلهاي تهران نيز از برنامههاي بعدي این مؤسسه است.
یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۶
حکومت قدارهبندان
به تصویر کشیدن ایران زیر شکنجه و اهانت بدست قدارهبندان خودکامه حکومتی برای هر ایرانی رنجآور است امٌا بدبختانه چیزی است که این روزها بشکل عریان و درمقابل چشمان ما و تحت عنوان جرائم آخوند ساخته « مبارزه با اراذل و اوباش » مشاهده میکنیم (عکس 1 2 ) .
تا چه حد میشود به شعور یک ملتی توهین و بی حرمتی کرد عکسهایی که در سایتهای حکومتی و مطبوعات و رادیو تلویزیون دولتی به نمایش گذاشته شده است در واقع به قصد جا انداختن فرهنگ ترس و وحشت از حکومت است . این ها مردم را تو سری خور و تماشاچی اعدام و سنگسار و ملتی خو گرفته به ظلم و ستم و انسانهای ستم پذیر و بی جرات و بی شهامت میخواهند .
آیا این تصاویر شنیع بدتر از رفتار مغولان با ایرانیان نبوده است ؟
دریغا که دیرگاهی است که متوالیان استبداد مذهبی آفتابه بر گردن ایران نهادهاند و به کمک دول غربی که سر در منجلاب اقتصادی دارند ، با قراردادهای کلان حق و حقوق مرم ما را به تاراج و یغما بردهاند . و فعالترین و منسجمترین نیروی مسلح اپوزیسیون را ترویست نامیدهاند و مبارزه و مقاومت مشروع آنها را بر علیه آخوندها غیر قانونی میخوانند و وقتی خلع سلاح میشوند دیگر جای تعجب نیست که قدارهبندان به دست جوانان این میهن شمشیر پلاستیکی میدهند تا از خود و مردم دفاع کنند .
دیکتاتورها از آسمان به زمين نيامدهاند ، بلكه بر مردماني مسلط میشوند که آمادگي سلطه پذيري را داشته باشند . يأس و افسردگي اجتماعي و رعب وحشت ، زمينة مساعدي را براي حاكميت ديكتاتورها فراهم ميكند
با این رژیم فقط با زبان سلاح وباغرش مسلسلهای ستم سوز باید سخن گفت تا عقب رانده شود و حساب کار خودش را بکند و شجاعت و شهامت آرش و بابک و کاوهها را میخواهد . تا کی باید هشتاد میلیون ایرانی هر روز خشونت و اهانت جسمی و فلاکت اقتصادی و درماندگی روحی ، از آخوندهای بر مسند قدرت نشسته را تحمل کند.
حالا دوباره نیاید درس اخلاق سیاسی بدهید که با براندازی و خشونت موافق نیستید و باید به دنبال دیالوگ بود !! بروید و دیالوگ کنید میخواهم بدانم آیا زبان شما را این قدارهبندان میفهمند با چه زبانی به جز زبان قهر میشود با این جنایتپیشهها صحبت کرد و راجع به چه چیزی باید با این رژیم دیالوگ کرد ؟ از حقوق بشر و حق و حقوق مردم یا از آزادی مطبوعات و اقتصاد وسیاست !! وقتی که در خیابانها بهروی مردم عربدهکنان قمه میکشند و رذیلانه و به شکل عریان جلوی دوربینهای تلویزیونی مردم ما راشکنجه میکنند .
آیا در برابر نسل آینده شرمگین نخواهیم بود وقتی که در کتابها و اسناد تاریخی این تصاویر به نمایش گذاشته شود . و نسل آینده ببیند که انسان هم نوع خود را در خیابان های تهران میزدند و شکنجه میکردند و آفتابه بر گردن میگرداندن . نمیپرسند آیا کسی نبود علیه این بیحرمتی و تحقیر و رفتار غیر انسانی پاسخی دهد ؟
شنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۶
فاجعه براي عدالت اروپا
10 مه 2007 – خودداري اتحاديه اروپا در حذف مخالفين دولت ايران از ليست سياه گروههاي تروريستي خود ، آنها را بر آن داشت تا اعلام كنند كه خواهان بيش از يك ميليون يورو (1.35 ميليون دلار) خسارت از اروپا هستند.
روز پنجشنبه مخالفين دولت ايران اعلام كردند كه در پي بيش از يك ميليون يورو (1.35 ميليون دلار) خسارت از اتحاديه اروپا بخاطر امتناع اين اتحاديه از حذف سازمانشان از ليست گروههاي تروريستي است.
وكلاي مجاهدين خلق ايران شكايت مي كنند كه اتحاديه اروپا در اجراي حكمي كه سال گذشته دادگاه عالي اروپا صادر كرده بود شكست خورده است. بر اساس اين حكم ، تصميم سال 2002 اتحاديه اروپا براي گنجاندن سازمان مزبور در ليست سياه تروريستي خود و دستور آن براي مسدود كردن دارايي هايش، باطل گرديد. ...ادامه
پنجشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۶
مدتی است که دانشجویان قهرمان پلیتکنیک علیرغم ضرب و شتم گارد دانشگاه ، و حراست در مقابل زورگویی حاکمیت مقاومت و پایداری میکنند و هنوز اقدامات سرکوبگرانه رژیم بینتیجه مانده است . دانشجویان بخاطر دستگیری فعالین دانشجویی و توقیف نشریات ، تعلیق کانونهای فرهنگی و هنری ، و ایجاد فضای پلیسی هر روز در دانشگاه پلیتکنیک تجمع کرده و علیه حکومت شعار میدهند و همچنین دانشجویان بسیاری از دانشگاههای ایران تجمعهای اعتراضی بر پا میکنند .
مطالبات و اعتراضات فقط در سطح دانشگاه و به دانشجویان محدود نمیشود معلٌمان ، کارگران و جنبش زنان بر ادامه اعتراضات ضد دولتی تاکید میکنند . و رژیم در وحشت از اعتراضات معلٌمان و کارگران و دانشجویان ماموران سرکوبگر نیروی انتظامی خود را به خیابانها آورده است و با طرحهای موسوم به مبارزه با بد حجابی و به بهانه پوشش مردم را مورد بازجویی ، و اذیت و آزار قرار میدهد . ماهوارهها را جمعآوری میکنند . فروش کراوات و پاپیون را ممنوع میکنند ونگهداشتن سگ را خلاف قوانین اسلام و در نتیجه غیر قانونی میخوانند آمار دستگیرها روز بروز بیشتر میشود
و از طرفی رژیم مدعی است که به باشگاه هستهیی وارد شده است و اهل کوتاه آمدن از حقوق مسلم خود نیست یعنی همان حق داشتن کلاهک هستهای که ثبات سیاسی خود را در آن جا سازی کرده و با شعار انرژی هستهای حق مسلم ماست بر ادامه فعالیتهای اتمی تاکید میکنند
ولی مردم ما داشتن نان سر سفره را حق مسلم خود میدانند. آسایش و امنیت را حق مسلم خود میدانند .
کارگران ایران ، کار و اشتغال و سندیکا را حق مسلم خود میدانند.
و زنان ایران برابری حقوقی با مردان را حق مسلم خود میدانند
دانشجویان ایران آزادی بیان و اندیشه و قلم را حق مسلم میدانند
از فرهنگیان ، دانشجویان ، کارگران و جنبش زنان که در این شرایط دشوار میدان مبارزه را خالی نگذاشتهاند ، حمایت کنیم
وظیفه هر ایرانی است که برای دفاع از حرمت و حق انسانی خود به پا خیزد . بیتفاوتی یعنی به میل حکومت رفتار کردن و شریک جرم بودن است
شنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۶
امنیت و ثبات در عراق
امروز نشست بینالمللی شرم الشیخ خاتمه یافت و در خبرها آمده بود که منوچهر متکی سر ضیافت شام با دیدن لباس نامناسب ویلونیست روسی فرار را به قرار ترجیح داد
امروز هم خاتمی که از نرم تنان رژیم آخوندیست و در کارنامهاش سابقه 8 سال خیانت و فریب و نیرنگ دارد وارد ایتالیا شد و با پاپ دیدار و گفتگو کرد وبرای پاپ پنج شش تابلو نقاشی که سمبلهای صلح و کبوتر و شاخه زیتون داشت سوغاتی آورده بود و ظاهراً یک هفته تو ایتالیا میماند و قرار است با نخست وزیر و زیر امورخارجه و رئیس پارلمان دیدار داشته باشد و راجع به همزیستی مسالمت آمیز و گفتگوی تمدنها و هم چنین حل مشگل امنیت و ثبات عراق وراجی خواهد کرد
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
سهشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۶
اول ماه مه
وقتی در انتظار ویزیت دکتر و رسیدن نوبت خود در اتاق انتظار مطب مینشست بیشتر حالت التهاب و تشویش میگرفت امٌا رحمان انگار با نگاه سرد و بیتفاوتش به دیگران که نشسته بودند میخواست بفهماند که عین آنها مریض نیست . ولی آن درد سینه شدید چند روزی بود حسابی نگرانش کرده بود وهر از گاهی این درد برنده و تیز به سراغش میآمد و با تنفساش ، این درد تشدید مییافت . اگر چه زیاد طول نمیکشید ولی همان مدت کوتاه و در آن چند ثانیه انگار زمان متوقف میشد و تمامی نداشت و چشماش سیاهی میرفت .
رحمان از کارگران معدن زغال سنگ سنگرود بود و با زن و دو فرزندش فشار زیادی را بخاطر پائین بودن سطح دستمزد متحمل میشد . دکتر بلافاصله بعد از معاینه جدٌی و حاد بودن بیماری را فهمید و آنروز بر خلاف دفعات پیش با دقت بیشتر و مدت زمان زیادی برای معاینه او گذاشت .
رحمان گمان میکرد که عفونت ریه دارد و عامل بیماری او ناشی از شرایط نا امٌن و زیانبار کار و نبودن لوازم و امکانات حفاظتی باشد و در دلش کارفرما را دشنام میداد که به خاطر صرفه جوئی در هزینه ، دستگاههای تهویه را همیشه خاموش میکرد
آنروز دکتر یه سری آزمایشات مختلف بروی کاغذی با خط نامفهوم نوشت و بعد از تا کردن آن لای پاکت گذاشت و به رحمان داد و تاکید کرد که این آزمایشات را در اسرع وقت انجام بدهد و نتیجه را هر چه زودتر برایش ببرد
رحمان به فکر هزینه آزمایشات بود چون با مشکلات عدیده معیشتی مواجه بود و همین چند ماه پیش وقتی احمدی نژاد برای سخنرانی به رودبار آمده بود به همراه کارگران سنگرود با پای پیاده خود را به رودبار و به محل سخنرانی او رسانده بود تا صدای اعتراض برای عدم پرداخت 18 ماه حقوق معوقه کارگران سنگرود را به گوش دراز این گماشته ولی فقیه برساند
و علاوه بر مضیقه نان ، بیماری و هزینه آن فشار مضاعف به خانواده او میآورد . و بالاخره بعد از دو هفته با امیدواری نتیجه آزمایشات را به روی میز کار دکتر قرار داد . دکتر بدقٌت نتایج آزمایشات را مطالعه و بررسی میکرد و گاهاً ابروهایش را با دیدن ورقههای نوشته شده بالا میکشید و برای رحمان معلوم نبود چه معنایی دارد !! ولی درد همچنان در سینه رحمان نگهبانی میداد و گوشش به این حرفها بدهکار نبود
پس از چند لحظه مکث دکتر دفترچه نسخهاش را برداشت و شروع به نوشتن کرد
رحمان پرسید باز هم آزمایش ؟؟ بدون اینکه جوابی بشنود !!
دکتر نسخهنویسیاش را تمام کرد و با لبخندی حکیمانه به او گفت : سه شعر از گلستان سعدی و عبید زاکانی قبل از غذا . و 50 صفحه از رمان شیرین و زیبا و یا هر کتاب مورد علاقه قبل از خواب . و یا بجای خواندن کتاب میتوانی فیلم خوب ببینی و قدم زدن در فضای باز و طبیعت . شرکت در جشنها و شادمانیها با دوستان . و مسافرت تفریحی به مناطق خوش آب و هوا . و خوابیدن با خیال راحت بروی مشکلات روزمرگی . و نیایش به خدا اگر هنوز به آن اعتقاد داری .
رحمان با دهان بازمانده در ناباوری پرسید : آقای دکتر دارید شوخی میکنید ؟؟
دکتر در جواب گفت نه جانم شوخی نمیکنم این نسخه ضد افسردگی است که من تجویز میکنم شما جسمتان سالم است مثل بیشتر ایرانیها مشگل روحی دارید برای دو هفته این نسخه مرا آزمایش کنید اگر خوب نشدید برایتان قرص مینویسم
اشتراک در:
پستها (Atom)