Recent Posts
یکشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۴
دو نور زخم خورده در ظلمت
سهشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۴
جانشین پاپ
امروز 40 هزار نفر در میدان سن پیترو چشمانشان را به دود کش لوله بخاری کاپلا اسستین دوخته بودند و تمام روز را به انتظار دیدن دود سفید که نشان از انتخاب پاپ جدید است به انتظار ایستاده بودند ولی با دیدن دود سیاه که نشان از عدم توافق کاردینالها برای انتخاب پاپ بود به خاته برگشتن و احتمالا این رای گیری میتواند چند روز ادامه داشته باشد برای منهم که 26 سال در این کشور زندگی میکنم تازگی داشت 105 کاردینال از 52 کشور در زیر آثار نقش های سحرآمیزمیکل آنجلو ونقاشی معروف آفرینش هستی که جلوه بسیار زیبائی به این دعاگاه بخشیده است در جستجوی پاپی هستند که 65 درصد رای کاردینالها را یعنی 77 رای راحداقل داشته باشد همگی با لباسهای رسمی وتشریفاتی در حالی که یک صدا دعا ونیایش به درگاه الهی می خوانند یکا یک با دست راست بر انجیلی که در وسط معبر قرار دارد قسم می خورند که شایسته ترینشان را به برای رهبری کاتولیک های جهان انتخاب کنند و بعد در های کاپلا اسستین بسته میشود وهیچ دوربین یا تلفن ویا هر وسیله ارتباطی نمی تواند در این سالن وارد شود ومراقبتهای امنیتی را سربازان دولت واتیکان به عهده دارد وپشت درهای بسته به شور ومشورت می پردازند وچند تن ازشایسته ترینشان کاندیدا میشوند و کاردینالها رای مخفی خود را تا کرده و در جای ویژه قرار میدهند وبعد از مشاهده آرا آنها را سوراخ کرده و با نخ مخصوصی میبندند و اگر به حداقل لازم نرسد در بخاری چدنی که سالیان سال برای سوزاندن آرا گذاشته اند می ریزند و با دیدن دود سیاه مردم بیرون آگاه میشوند که هنوز باید به انتظار صدر اعظم پاپ جدید بنشینند بهر حال مردم عادی امیدوارند که پاپ آینده نرمش در مورد معضلات اجتمائی داشته باشد از جمله مسدله طلاق وسقط جنین اتانازی و روابط قبل از ازدواج و خیلی از مسائل دیگر که هر کدام بحث جداگانه میخواهد و در اینجا نمی خواهم وارد بشوم ونه تائید ونه مخالفت کنم ولی یقین دارم با گذشت زمان کلیسا هم بقول معرف به روز میشه منتها زمان بیشتری میخواهد وهنوز درقشریگری ومحدودیتهای زیاد قرارگرفته است هنو بیاد داریم که در قرون وسطی کشیشان رسمی کلیسا اجازه شستشوی تمام اعضاء خود را نداشتن وگناه میدانستند چون اعتقاد داشتن که با شستن اعضاء تولید مثل باعث تحریک وبه وادی گناه کشانده میشوند و عدم بهداشت چه مصیبتهای را درپی داشت ویا به آتش کشیدن دانشمندان ونبوغهای جامعه و تفتیش عقاعد از جمله گالیله ودانونسیو . ولی با گذشت زمان امروزه به اشتباهات گذشته خود اشراف دارند همیشه به این باور هستم که اگر دولت واتیکان ثروت و دارئیش را بفروشد به راحتی مسئله گرسنگی را در جهان حل خواهد کرد امیدوام پاپ جدید دیگاه وسیعتری و صدائی بلندتر در برابر بی عدالتیها و نقض آشکار حقوق بشر توسط مستبدان و اربابان را داشته باشد
دوشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۴
از اعدام حجت زمانی جلوگیری کنیم
شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۴
سر انگشتان آرزومند
دخترک در کارگاه تنهائیش
می بافد با رجهای موازی
لحظه به لحظه
زندگی را در وسعتش
در نور بی گناه چشمهایش
پرواز میدهد
رؤیای کودکانه اش را
در اعماق آبی آسمان
و می بافد رنگهای عشق را
در قامت نحیف رنگ پریده اش
تار و پود درد می ماند
در پیش روی دار قالی
سر انگشتان آرزومند
در ترنمی حزین میان حنجره
شکوفه ها و بنفشه ها را گره میزند
نقش میدهد پرواز پرندگان را
نور آفتاب پیر
تنها مرهمی است
بر سردی وجودش
که ریشه میزند از روزنه کارگاه
در خمیازه حاشیه زمان
در باغچه پر نقش ونگار دخترک
شکوفه ها روئیدند
و پرندگان بی طاقت آشیانه زدند
بروی ابریشم خوش نگار
خدای در تبعید پشت پلکهای انتظار
میگشاید به آرامی صندوقچه شب را
با درخشش پولکان نقره ئی در آسمان
و داس تاراج میگذرد
از گلوگاه شکوفه ها و پرنده ها
و رنگ خونین زخمها را
به ضیافت کفشهای مرفه میبرند
دخترک شعر من
کمتر از قالی دستبافش عمر میکند
بر روی
سنگ گور شکستهِ آن بانوی دار قالی
فریاد خون ِ خاموش ِ ربوده شده ِ پژمرد
اشگ اندوه انگشتان او بود
که امشب گونه هایم را خیس میکرد
ح. مقدم.
دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۴
کودکان ایران
کاش فلب آدمی دریچه ای به دنیائی نو داشت
کاش آدمی قلب کودکانه ای در سینه می داشت
کاش آدمی شهری نو هوائی نو لبخندی نو
با انسانهائی نو می داشت
کاش هر کودک آغوش باز مادری می داشت
کاش هر کودکی سر پناهی خانه ای می داشت
و در آن خانه جنگلی از غنچه های شادی می کاشت
کاش کسی حق ربودن دوران شیرین کودکی را نداشت
کاش آدمی بی گناهی هر کودکیِ را باور می داشت
کاش آدمی سرمایهِ این گنجینه عشق را
که در هر کودک نهفته است پاس می داشت
کاش وجدان انسان آدمی را از کودک آزاری باز می داشت
سهشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۴
شنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۴
سلام دلتنگی
در فراسوی افق
آنسوی دریا
از ضربان نفسهای آرامش
در مهتاب نقرهائی آسمان
ستاره می بینم
میشمارم
یارانم را
درخاطرم بیاد می آورم
کلامشان را
لبخندشان را
صورتشان را
صدایشان را می شنوم
در خروش امواج طوفانی
در روًیا فرو می روم
می بینم
تمام مهر آن خنده ها
نهاده شده در قاب عکس
شیشه ایی آویزان در
سکوت سنگ مرمر سپید
و پنجه غرش درد
به تنه قلبم می ساید
دوباره به تو سلام می کنم
نزدیکترین
آشنای ِ سالیان دوری
دلتنگی سلام
ح.مقدم